شاهدان خوسار(خوانسار)

این سایت با هدف زنده نگاه داشتن یاد و خاطره دلاور مردان دفاع مقدس طراحی شده است.

شاهدان خوسار(خوانسار)

این سایت با هدف زنده نگاه داشتن یاد و خاطره دلاور مردان دفاع مقدس طراحی شده است.

شاهدان خوسار(خوانسار)
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
پیوندها

انتشار تصاویر تعدادی از فرماندهان دفاع مقدس

شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۲۱ ب.ظ

عبدالستار کاکایی

شده تا حالا پدری دست نوجوان ۱۴ ساله اش را در دست بگذارد و بگوید ستار… محمود من تو را خیلی دوست دارد، دوست خوبی براش باش و تو بعد از عملیات کربلای پنج در شلمچه روی کانال ماهی وقتی سینه و دست و پایت ترکش خورد او را در عمق کانال ماهی با سری بریده گم کنی… ؟

تا اینکه پنچ روز بعد جنازه ای بی سری را برای گردان تخریب بیاورند و تو وقتی ببینی اون جنازه همون محمود حاج محمدیان است که امانتی بود از پدرش که تو… جا گذاشتی… هر چند تو زخمی بودی و خسته… اما نگاههای پدرش تا سالها تو را مواخذه کند…

حتی چند سال پیش وقتی کنار یک عابر بانک ترا ببیند اول نگاهی به مو های سفیدت بکند و بعد به چشمانت خیر شده و با نگاهش بگوید کاش مواظب پسرم بودی… پسر ۱۴ ساله ام…

دارم دیوانه میشم رها کنید این مجنون را… مرا امشب شهید می کنید… شهید… آنروز من فقط بیست سالم بود بیست سال!

تا حالا شده، سه راه شهادت بعد از شهر فاو مرحله سوم عملیات والفجر ۸ جنازه ۱۲۰ نفر از دوستات را با دست خودت توی کامیون بندازی و بعد از چهل کیلومتر توی بار کامیون روی لبه کامیون بشینی و زل بزنی به جنازه ها که مثل گوشت لخم تو جاده ام القصر به فاو بالا و پایین بشن…. و تو چاره ای جز دیدن این منظره ی تلخ را نداشته باشی و اینکه بدونی جنازه دوتا از بهترین دوستان شهیدت، سید حسن احراری و داود طاهری در زیر این چند تن گوشت قرار دارند…

نشده… ندیدی… شاید هم هیچوقت نبینی…

اما من دیدم… وقتی فقط ۲۰ سالم بود… بیست سال!

منبع: جماران



شهید صادقی فرمانده گردان

شهید علی احمدی جانباز و فرمانده گروهان

شهید گرجی فرمانده گروهان

شهید عزیزی معاون فرمانده گروهان

شهید امینی فرمانده دسته

شهید نیکوصفت فرمانده دسته

شهید مقیمی فرمانده دسته    شهید دره بیدی فرمانده دسته

شهید مهدوی فرمانده گروهان 

شهید میرباقری فرمانده تیم اطلاعات و عملیات

شهید نجفی معاون فرمانده گروهان


شهید میرشفیعی فرمانده گروهان

شهید حسومی فرمانده دسته

این هم تصاویر تعدادی از شهدایی که با وجود سن کم در جبهه ها فرماندهی تعدادی از بسیجی ها را به عهده داشتند. آری از سید اکبر صادقی بگیر که سید شهدای خوانسار بود و فرمانده گردان 300 نفره امام سجاد تا شهید علی مقیمی که فرمانده دسته 30 نفره ایی را به عهده داشت. خدایا خودت می دانی که در این 8 سال دفاع مقدس بر مردم ما چه گذشت. امروز در یکی از کوچه ها قدم می زدم دیدم عکس دو شهید را سر کوچه زده اند. برادر بودند فاصله سنشان یک سال و تاریخ شهادتشان در یک روز شاید فردا دوربین بردم و عکس آنها را گرفتم عکس هایشان خیلی مرا غافل گیر کرد. نفوذ چشمهایشان، معصومیت صورتشان و نورانیت و صمیمیتی که امروز گمشده ماست.


مطلب زیر توسط یکی از بازدید کنندگان به صورت خصوصی ارسال شده بود خیلی فکر کردم دیدم مطلب نافذی بود بر آن شدم تا در همین پست آن را منتشر کنم و به این فکر بزرگ تحسین بگویم. وقتی این پیام را که خواندم ناخودآگاه یاد وصیت نامه شهید ناصر تائبی افتادم که از خدا تشکر کرده بود که دوران نوجوانیش  را مصادف با دفاع مقدس قرار داده تا در وادی دانشگاه شهادت تحصیل کند. خواهر محترمه اگه ما احساس ناراحتی می کنیم به خاطر اینه که اونها رفتند و ما را تنها گذاشتند. بنده هیچ شکی ندارم که امروز کار برای همه سخته برای همه ما. اگر احساس ناراحتی می شه به خاطر اینه که اونها که رفتند اگه بودند قوت قلب ما بودند. امروز کار بسیار سخته و در این گیر و دار اگه کسی بتونه بر دیگر جوانان تاثیر مثبت بذاره که کار زینبی کرده. با عرض پوزش من پیام خصوصی شما را در ذیل این مطلب منتشر می کنم و در همین جا به روح بلند شما درود می فرستم. همیشه افرادی بوده اند که به دلیل فکر کوچک مانع ایجاد کرده اند شما نباید دلسرد شوید حزب الله اگه مقاومت بکنه حتماً موفق می شه. 

دیالوگی که بالا نوشته بودین متن نمایشنامه ای بود که سالها پیش بایه گروه 15 نفره تو خونسار کار کردم. هیچ وقت این نوشته رو اونموفع نخونده بودم.اما حسش لحنش همه رو احساس کردم.اما وقتی تو اینا رو مینوسی که ببری اجرا که نسل دوم انقلاب این روزها رو ندیده اما مینوسه در عوضش رئیس وقت ارشاد روز اجراش بره دکور رو از سالن هلال احمر جمع کنه بخاطر هزینه 150 هزار تومنی سالن هلال احمر.
روزهای بعدش هم سرپرست گروه رو به خاطر اینکه خانومه زیر سوال ببره و برای مجوز گرفتن از ارشاد اصفهان اونو راهی اصفهان کنه.متنی که وقتی آقای فتاح رئیس بنیاد شهید وقت خوند زبون تحسینش شروع کرد به توصیف اما کوته فکری یک آدم بی فرهنگ باعث بشه که به اینجا برسیم.
اینا رو با بند بند وجودم لمس کردم. توی خونسار یه دختر کار تئاتر بکنه، وامصیبتا.... واحسرتا....
یادمون رفته که امام گفت بهترین زبان برای انتقال ارزشها زبان هنر است.
خیلی درد دلم باز شد. یه جوون بیست ساله خونساری زمان جنگ فرمانده بود، الان یه دختر خونساری با رعایت همه چی میتونه 15 جوون دختر و پسر را هدایت بکنه برای یک هنر بزرگ....
فکر میکنید تهمتی که به اون سرپرست گروه تئاتر زدند سخت تره یا دیدن شهادت جوونایی که تو بهترین راه رفتن و جاشون راحته. یه جوونی که امروز با سیلی صورت خودشو سرخ نگه میداره مثل اون جوونی نیست که ذره ذره جون میده که داره شهید میشه. شاید ما اون روز خیلی بچه بودیم و لی حالا گیر افتادیم تو مشکلات اقتصادی و حفظ ارزش و دین نگه داشتن بین این همه دشمن خودی. خاکریزی نیست همه اسلحه گرفتن سمتت نه اینکه تو اسلحه هارو ببینی با نگاه هاشون با طرز تفکرات کوته بینشون.
خیلی حرف دارم اما دیگه کافیه. خدارو دارم در بهترین زمان ها که سرمو بذارم روی شونش و ساعت ها گریه کنم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۳۰
محله پایتخت

نظرات  (۹)

نکنه سرتون گرم آلو هاست که پست جدید نگذاشتید. کادره پس . هی هر رو اچان مسد.بیدرنیه.
پاسخ:
پره تو جی خوا کم پیدادو امشی یگ پست جدیدی داران.
اول از همه سلام
سلامی به طهارت روح و بلندای شهامت شهدای عزیز مان
شهدایی که رفتند تا با رفتن خود ایران اسلامی بماند
سلامی به مقدس بودن دفاعی که مقدس بود برای حفظ اسلام ودین وشرف و مردانگی

بعد از آن نیز تبریک برای این تغییری که در سیاست خارجه ی کشورمان دیشب حادث گردیده است

البته اشاره کنم که خدا را شاکرم بسیار که او با ماست ...!

همانی با ماست که خالق کل جهان است و مهربان ترین است و رحمان است و بخشنده ی بی منت ،همانی که از احوالات همه آگاه است از تمام نیتها آگاه ...

هفته ای را که پشت سر نهادیم هفته دفاع مقدس بود
گرامی میداریم شهامت ومردانگی مردانی که از خود و زیبایی های دنیا گذشتند تا دفاع کنند از عزت وشرف میهن عزیزمان ایران
و به شما دوست عزیز نیز تبریک میگویم این هفته ی گرامی وارجمند رو

دیشب رفته بودیم نمایشگاه یاد یاران

فضا برایم سنگین بود ،من که جبهه را ندیده ام ولی کوشه ای از غبارش برمن نشسته است
دیشب حالی دگر داشتم
عملیات والفجر مقدماتی را بازسازی نموده بودند
محل نمایشگاه پشت کوه های خضر بود و همه جا تاریک بود و مخوف
ابتدا صدای بیسیم ومکالمه بین فرمانده ها و بعد منور و تیر و انفجار وخم پاره و آتش و خون و....
در نهایت پیروز شدیم و نور افشانی وصدای بلندگو که آهنگ "خجسته باد این پیروزی"را پخش میکرد ...

ولی آخرش میدونی چی دلم رو آتیش زد
اونوقتی که بلندگوی محوطه وقتی که خیل عظیم تماشاچی ها با خوشحالی از این پیروزی والبته از دیدن این رزمآیش قشنگ مشغول برگشتن به خونه هاشون بودند این صدا دلم رو بدجور دگرگون کرد که:

کجایید ای شهیدان خدایی      بلا جویان دشت کربلایی 

کجایید ای سبک بالان عاشق                 پرنده تر ز مرغان هوایی


پاسخ:
دوست عزیزم ممد جان هر چند جبهه نرفته ای ولی نوشته هایت بوی جبهه هی دهد. شهید ناصر تائبی در وصیت نامه اش نوشته بود که خدایا از تو شاکرم که نوجوانی و جوتنی مرا همزمان با دفاع مقدس قرار داده ای. آری مانند تو کم نیستند که همیشه به دلیل کمی سن حسرت عدم حضور در جبهه ها را می خورند.
ناصر حسومی فرمانده دسته
پاسخ:
چشم اضافه می کنم ممنون از اطلاع رسانیتون
salam 
pas aks hamid mirshfiei ra chera dar post maseolin gang nazadid magar on farmandeh gorhan nabood .tashakor
پاسخ:
به دلیل کم اطلاعی همین الان اضافه می کنم.
سلام
وب شما حال و هوای خاصی داره.
بوی صفا و صمیمیت و سادگی میده.
در تکمیل کامنت خواهرمون باید عرض کنم که آقای فتاح(رئیس بنیاد شهید) مرد بسیار بزرگی بودند.
فردی فرهنگی که خودشون جانباز بودند و روح والایی داشتند. سالهایی که اداره ارشاد خونسار هنوز جایگاهی برای هنر نمایش قائل نشده بود، ایشون حامی ما بودند و بهمون بها می دادند. شاید بشه گفت که فعالیت فرهنگی و هنری در زمان ریاست ایشون نقطه پرشی برای من و هم نسلان من بود.
به هر حال امیدوارم هر کجا که هستند در پناه حق، سالم و تندرست باشند.
از شما هم به خاطر انتقال فرهنگ شهادت کمال تشکر را دارم.
موفق و موید باشید.
پاسخ:
ما وظیفمون را انجام می دیم. شما هم روح بلندی دارید هم شما و هم آن خواهر محترمی که آن پیام جانسوز را گذاشتند و ما را به فکر فرو بردند. 
۰۲ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۰ عسمل بابا
سلام

آپم بیاید پیشم که خوشحال میشم
پاسخ:
چشم پسر کوچوکوی  وشکو
واقعاً نام شهیدان در دل عاشقان، جاودان است
واقعاً عم شهیدان در دل عاشقان، جاودان است
کوچه هایمان را به نامشان کردیم تا بدانیم از گذرگاه کدام شهید با آرامش به خانه می رسیم نکند عکس آن ها را ببنیم و عکس آن ها عمل کنیم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی