شاهدان خوسار(خوانسار)

این سایت با هدف زنده نگاه داشتن یاد و خاطره دلاور مردان دفاع مقدس طراحی شده است.

شاهدان خوسار(خوانسار)

این سایت با هدف زنده نگاه داشتن یاد و خاطره دلاور مردان دفاع مقدس طراحی شده است.

شاهدان خوسار(خوانسار)
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
پیوندها

محرم های خوانسار همیشه حال و هوای دیگری دارد. آن زمان که مدرسه می رفتیم با اون افکار کودکانه خیلی محرم را دوست داشتیم. برای خود من اصلی ترین دلیلش هیئت ها بودند و نوحه خوانی هایی که انجام می شد. یادمه اولین سالی که استاد کریمخانی به خونسار اومده بود نوحه سرایی های او خیلی تاثیر گذار بود. کلاً می خوام این را بگم که رشد کردن در مساجد و شنیدن نام حسین در ایام کودکی نعمت بزرگی بود که خدا در کنار والدین خوبمان به ما داده بود. بگذریم یکی دیگه از دلایلش که بیشتر به افکار کودکانه ما بر می گشت تعطیلی 6 روزه تمام شهر بود که مدارس هم شامل حالشان می شد از روز 6 الی 11 محرم شهر یکپارچه تعطیل می شد. دوستان همیشه همراه ما را هم دعا کنید. برای شفای پدر یکی از همراهان همیشگی وبلاگ هم دعا کنید. امروز به درخواست دوستان تصاویر شهدای شهر که نامشون حسین و عباسه را منتشر می کنم. شب جمعه هم است در این فضای مجازی شما را به زیارت قبور شهدا می برم انشاء الله در روزهای آینده شهدای با نام علی اکبر، و علی اصغر، مسلم، قاسم و ... سایر شهدایی که هم نام شهدای کربلا هستند را منتشر می کنم. این را هم بد نیست بگم که پیام های خوب شما همشهریان خیلی روی من تاثیر گذاشته و بسیار خوشحالم که جمعی مومن همراه وبلاگ هستند. دعا کنید تا بتونیم یاد و خاطره همه شهدای اسلام را گرامی بداریم و خدا بمون یاری بده تا راه اون ها را ادامه بدیم.                                                           التماس دعا
























موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۱۶
محله پایتخت

نظرات  (۶)

خواهشا دوباره برندارید پیام خصوصی منو منتشر کنید،‌چون دیگه اعتماد نمیکنم، صادقانه حرف بزنم.
خوش به حال شهدا.آنها رفتند و جاودانه ماندند، ما گاهی صلواتی ، یادی، ذکری، غافل از اینکه آنها نزد خداوندشان و ارباب این روزها ،‌روزی می خورند.
خدایا ما رو با اون چیزایی که توی زندگیمون دوست داریم محشور کن.
پاسخ:

چشم  پیام خصوصی شما را منتشر نمی کنم

 همشهری گرامی در مورد آن پیام خصوصی هم چون اعتراضی نکردید من منتشر کردم. یکی از دلایل اصلی تغییر رئیس ارشاد همون پیام صادقانه شما بود. انصافاً از طریق چند منبع پی گیری کردیم.

در مورد پیام خصوصی جدید شما عرض کنم که افرادی که خوانساری نیستند درد و مشکلات مردم خوانسار را درک نمی کنند. در مورد آن شخصی که شما نام برده اید شاکی زیادی وجود دارد. که حتماً ما پی گیری می کنیم.

در این ایام حزن و اندوه ما را هم دعا کنید.

۱۷ آبان ۹۲ ، ۲۱:۱۳ شهید حسین کاظمی
این شهید دومین شهید خانواده است که در کربلای 5 به شهادت رسید روحیه شوخ طبعی داشت. بچه ها تو جبهه به اون می گفتند حسین آلمان. حسین خیلی شوخی می کرد و در هر جمعی معرکه می گرفت و کلی به رزمندگان روحیه می داد. یک یا دو سال قبل از شهادتش به استخوان ران او ترکش سختی خورده بود و پزشکان در ران او پلاتین یا طلای سفید گذاشته بودند. بعد از مجروحیت رزمندگان به او حسین پا طلایی هم می گفتند. به او می گفتیم که این طلای سفید در پای تو ارزش زیادی دارد. خدا کنه عراقی ها یک تیر به سرت بزنند تا هم به آرزوی شهادت برسی و هم ما هم با درآوردن پلاتین به مال و اموالی برسیم.   روحش شاد برادرش شهیدش مرتضی کاظمی هم خیلی شوخ بود.
پاسخ:
دوست عزیز ممنونم. خیلی جالب بود

منتظر پیام های بعدی شما هستیم.

اگه صلاح می دونید این مطلب زیبا را که در ارتباط با نذرهای متفاوت است منتشر کنید:

نذر دشوار آیت الله بروجردی برای تندی نکردن با دیگران، آن را به یکی از متفاوت ترین نذرهای ایرانی معروف کرد. روایت می شود که آیت اللّه بروجردی زمانی که در بروجرد ساکن بودند، نذر کردند اگر نتوانند خشم و عصبانیت خود را کنترل کنند و به دیگران تندی کنند، یک سال روزه بگیرند. ایشان یک روز در حین مباحثه علمی با یکی از شاگردان خود عصبانی شدند و با او بلند صحبت کردند. بعد از آن، چون عهد خود را شکسته بودند، به مدت یک سال روزه گرفتند.

نذر آیت الله بروجردی برای تادیب نفس‌شان اگرچه دشوار و بزرگ بود اما هستند کسانی که با نذرهای کوچک و نمادین، انگیزه های اجتماعی و دینی شان را به نمایش می گذارند. چند سال قبل، چند جوان خوش ذوق در کربلا نذرشان را طور دیگری ادا کردند که از چشم هیچ رسانه ای در جهان اسلام مخفی نماند. آنها گوشه ای از حرم حضرت عباس(ع) نشستند و به طور صلواتی کفش های زائران را واکس زدند تا هم غبار از پای زائران زدوده باشند و هم جنبه اجتماعی و پرمهر دین را نشان دهند. جنبه ای که یک اندیشمند غیر مسلمان هم با درک آن نامش در صف نذر کنندگان قرار گرفت.

آنتوان بارا فرزند یوسف بارا نویسنده و اندیشمند فرانسوی، یکی از همین کسانی بود که با نذر متفاوتش سر زبان ها افتاد. او با وجود این که مسیحی است در سن هفتاد سالگی و در روز اربعین سید الشهدا(ع) با هیات های عزاداری پیاده روی کرد تا به گفته خودش گوشه ای از رنج های قافله حضرت زینب (س) را لمس کند. او که کتاب حسین در اندیشه مسیحیت را نوشته، درباره این کارش می گوید: «هیچ انسان منصفی منکر فضیلت امام حسین(ع) و انقلاب بزرگش نمی شود. او وارث رسول الله (ص) است و شباهت بسیاری به حضرت عیسی (ع) دارد. من نذر کرده بودم پیاده به این زیارت بیایم و این تجربه منحصر به فردی بود. در این سفر چیزی جز زیبایی ندیدم.»

پاسخ:
با کمال میل، از شما هم بسیار سپاسگزارم که این مطلب زیبا را که با ایام پیش رو هم متناسب است برامون فرستادید. نذر حضرت آیت الله العظمی بروجردی خیلی جالب بود. 

خون پاک صدها هنرمند فرزانه در جبهه‌‏هاى عشق و شهادت و شرف و عزت، سرمایه زوال‌ ناپذیر آن‌گونه هنرى است که مشام طالبانِ جمال حق را معطر کند...

چندی بود درگیر مفهوم هنر بودم . با هزاران تعریف در بحر طویل رو برو شده، از آثار تجسمی و سبک هایی ادبی و بعضا" عرفان های نو ظهور که در کنار حرف های زیبای تو خالی خود، خود را هنرمند می دانستند .یکی از تعاریف کاملی که در خصوص هنر یافتم، تعریف ذیل از هنر بود.

از دیدگاه حافظ و مولانا، عرفان نوعی علم ذوقی و هنری است و هنر نیز نوعی الهام و اشراق است و هنرمند هم از ذوق اشراقی بی‌بهره نیست. اکثر اندیشمندانی که درباره تعریف هنر به تأمل پرداخته و یا اظهار نظر نموده‌اند، از حل رموز آن فرو مانده‌اند. در واقع، غالب سخنان زیبا و دلنشین درباره هنر که گوش آدمی را نوازش می‌دهد، به غیر از ابهام و ادراک‌ناپذیری آن، از حیث اندیشه در فضای محدودی سیر می‌کنند؛ چرا که این تعاریف، هر کدام از زاویه‌ای خاص، هنر را توصیف کرده و نوعی بینش خاص را تداعی می‌کنند که گاهی، معنای کلی و روشنی از نفس هنر نمی‌انجامند.(2)

هگل در این باره می‌گوید: تعریف هنر اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است. تعریف عام هنر:
می توان گفت هنر تجلی ابعاد و ساحت غیر مادی انسان در عالم طبیعت است که گاهی در خدمت اندیشه متعالی انسان ها است و گاهی در خدمت غرائز حیوانی او قرار می گیرد.
هنر اسلامی آن هنری است که تجلی معنویت و تعهد انسان باشد و در خدمت تعالی اندیشه و عمل انسان قرار گرفته و موجب سستی و انحراف در فکر و عمل او نشود.
هنری که تنها در خدمت غرائز مادی و پست بوده و تنها خدمتگزار جنبه های مادی بشر و احیاناً در خدمت طواغیت و انسان های پست اندیشه و سست عنصر باشد، هنری مبتذل و غیر دینی محسوب می شود.

اما هیچ کدام از تعاریف نمی توانست مفهوم واقعی هنررا برایم تجلی بخشد.  گاها" این عدم تجلی را در عدم استعداد خود در هنر شناسی و بعضا" عدم درک هنرمند و صدها دلیل دیگر را برای خود بهانه می آوردم . اما  مگر میشد انسان باهنرمندترین  و کامل ترین انسان ها زیسته باشد و دیگاه او نسیت به  انسان و علوم منتسب به آن تغییر ننموده باشد . تغییر که نه ارتقاء . بیائیم قبول نمائیم زندگی با شهدا و ایثارگران در زمان جنگ به شکلی خود را با شعائر دین هماهنگ نموده بودند و شما در آنها غیر از تربیت الهی و افعال ناشی از آن عملی نمی دیدید. بی اختیار دیدگاه شما را تا حد حصول به انسان کامل  بالا می برد.
تا اینکه به تعریف امام از هنر برخوردم. خود بخوانید و سپس هنرمندترین افراد را در این دنیای مادی بیابید .
امام خمینی(ره) در این پیام کوتاه اما پرمغز چنین فرمودند: خون پاک صدها هنرمند فرزانه در جبهه‌‏هاى عشق و شهادت و شرف و عزت، سرمایه زوال‌ ناپذیر آن‌گونه هنرى است که باید، به تناسب عظمت و زیبایى انقلاب اسلامى، همیشه مشام جان زیبا پسندِ طالبانِ جمال حق را معطر کند.
تنها هنرى مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدى(ص)، اسلام ائمه هدى(ع) اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم‏‌آور محرومیت‌ها باشد.
هنرى زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه‌دارى مدرن و کمونیسم خون ‏آشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بى‏درد، و در یک کلمه «اسلام امریکایى» باشد.
هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، نظامى است؛ هنر در عرفان اسلامى ترسیمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخ کامى گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است.
هنر در جایگاه واقعى خود تصویر زالو صفتانى است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا، لذت مى‏‌برند؛ تنها به هنرى باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب، و در راس آنان امریکا و شوروى را بیاموزد.
هنرمندان ما تنها زمانى مى‏‌توانند بى‏‌دغدغه کوله‌بار مسئولیت و امانت‌شان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردم‌شان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چارچوب مکتب‌شان، به حیات جاویدان رسیده‌‏اند؛ و هنرمندان ما در جبهه‏‌هاى دفاع مقدس‌مان این‌گونه بودند، تا به ملأ اعلا شتافتند؛ و براى خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدند؛ و در راه پیروزى اسلام عزیز تمام مدعیان هنر بى‏‌درد را رسوا نمودند.
خدایشان در جوار رحمت خویش محشورشان گرداند/ 30/ 6/ 67/ روح اللَّه الموسوی الخمینى

پاسخ:
دوست عزیز از مطلب خوب شما ممنونم. خلی هنرمندانه بود.
ممنون از این کار خوبتون. این را باید بگم که سایت شما الحق و النصاف با سایت های دیگر متفاوته.

وقتی این عکس ها را نگاه می کردم ناخوداگاه ذهنم رفت به طرف علی اکبر و قاسم. من تو تکیایا و هیئت ها بزرگ شدم و با نام حسین و یارانش انس گرفته ام. ولی این را باید بگم که هیچ وقت به این اندازه ای که امروز به آن رسیده ام به شهدای جنگ فکر نکرده بودم.  به صورت جسته و گریخته به زیارت قبور شهدا می رفتم ولی اون حسی را که  فریاد زیرآب از اون نام برده نداشتم. و واقعاً چه درست توصیف کرده. عکس های امثال حسین تائبی، حسین شبانی، حسین کاظمی، حسین عرب و حسین احمدی و دیگر شهدا را که نگاه می کنم همان حس غریب به من دست می دهد. جالبه بدانید این حس در مقایسه ای که با واقعه کربلا انجام می دهم بیشتر می شود.
در این ماه خدایی ما را هم دعا کنید.


پاسخ:
دوست عزیز سپاسگزارم از مطلب خوب شما و فریاد زیر آب امیدوارم به سهم خودمون بتونیم فرهنگ ایثار را در زندگی روز مره خودمون گسترش بدیم. 
۱۶ آبان ۹۲ ، ۲۱:۵۸ فریاد زیر آب
شاید بد نباشه از علی اصغر وعلی اکبر هم یادی بشه
من زیاد تو حالو هوای جبهه نبوده ام خیلی مرتب وبا رعایت مولاات از کنار این عزیزان میگذرم چون این سری از جوونای کشور اینجوری فدا شدند ورفتند .روحشون شاد باد
نمیدونم چرا ولی توی این چند باری که اومدم سری به سایتتون زدم تا مدتی که توی فضای شما هستم یه حس غریبی دارم ،متاسفم که باید بگم که خیلی زود دوست دارم از فضاتون خارج بشم .
پاسخ:
دوست عزیز همین که برای لحظه ای اون حس غریب را دارید و از این که زود از اون فضا خارج می شید تاسف می خورید ارزش داره. شاید مشکل اصلی اونجاست که مسئله جنگ و اون فدارکاری ها برای مردم و به خصوص جوان هایی که اون 8 سال را درک نکرده اند به صورت صحیح بیان نشده است. به هر حال از این که این عکس ها نگاه می کنید و برای لحظه ای حس غریبی دارید ارزشمنده.

چشم با افتخار به پیشنهادتون عمل می کنم.

اما در مورد آن مطلبی که درباره اداره ارشاد نوشته بودید و از من نظر خواسته بودید توجه شما را به مطلب خصوصی یکی از همشهری ها که چند وقت پیش در ذیل یکی از پست ها برای ما فرستاده بود جلب می کنم عین مطلب:

"دیالوگی که بالا نوشته بودین متن نمایشنامه ای بود که سالها پیش بایه گروه 15 نفره تو خونسار کار کردم. هیچ وقت این نوشته رو اونموفع نخونده بودم.اما حسش لحنش همه رو احساس کردم.اما وقتی تو اینا رو مینوسی که ببری اجرا که نسل دوم انقلاب این روزها رو ندیده اما مینوسه در عوضش رئیس وقت ارشاد روز اجراش بره دکور رو از سالن هلال احمر جمع کنه بخاطر هزینه 150 هزار تومنی سالن هلال احمر.
روزهای بعدش هم سرپرست گروه رو به خاطر اینکه خانومه زیر سوال ببره و برای مجوز گرفتن از ارشاد اصفهان اونو راهی اصفهان کنه.متنی که وقتی آقای فتاح رئیس بنیاد شهید وقت خوند زبون تحسینش شروع کرد به توصیف اما کوته فکری یک آدم بی فرهنگ باعث بشه که به اینجا برسیم.
اینا رو با بند بند وجودم لمس کردم. توی خونسار یه دختر کار تئاتر بکنه، وامصیبتا.... واحسرتا....
یادمون رفته که امام گفت بهترین زبان برای انتقال ارزشها زبان هنر است.
خیلی درد دلم باز شد. یه جوون بیست ساله خونساری زمان جنگ فرمانده بود، الان یه دختر خونساری با رعایت همه چی میتونه 15 جوون دختر و پسر را هدایت بکنه برای یک هنر بزرگ....
فکر میکنید تهمتی که به اون سرپرست گروه تئاتر زدند سخت تره یا دیدن شهادت جوونایی که تو بهترین راه رفتن و جاشون راحته. یه جوونی که امروز با سیلی صورت خودشو سرخ نگه میداره مثل اون جوونی نیست که ذره ذره جون میده که داره شهید میشه. شاید ما اون روز خیلی بچه بودیم و لی حالا گیر افتادیم تو مشکلات اقتصادی و حفظ ارزش و دین نگه داشتن بین این همه دشمن خودی. خاکریزی نیست همه اسلحه گرفتن سمتت نه اینکه تو اسلحه هارو ببینی با نگاه هاشون با طرز تفکرات کوته بینشون.
خیلی حرف دارم اما دیگه کافیه. خدارو دارم در بهترین زمان ها که سرمو بذارم روی شونش و ساعت ها گریه کنم."

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی