شاهدان خوسار(خوانسار)

این سایت با هدف زنده نگاه داشتن یاد و خاطره دلاور مردان دفاع مقدس طراحی شده است.

شاهدان خوسار(خوانسار)

این سایت با هدف زنده نگاه داشتن یاد و خاطره دلاور مردان دفاع مقدس طراحی شده است.

شاهدان خوسار(خوانسار)
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
پیوندها

دلنوشته ای از جانباز سرافراز اسداله اورعی

سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۳۳ ب.ظ

بنام خدا

خیلی وقت بود که تو فکر راه اندازی هیت رزمندگان خوانساری مقیم مرکز را در ذهنم داشتم ،تا اینکه طی تماسهای مکرر با اقایان حاج ابراهیم غضنفری ،حاج ابوطالب عزیزی ،همینطور برادر اقای داوود دهاقین،اقا شهاب امینی ،اقا تقی اورعی ،وسایرین تقریبا شالودش  فراهم شد ،بعدا با کمک حاج ابوطالب وبلاگی هم با همین نام تاسیس شد ،خب چیزی که خیلی مهم به نظر میامد تشکیل جلسه بود ،شهاب امینی که همه دوستان وی را بخوبی وبخوبی میشناسند پیشنهاد داد که مسجد ولی عصر واقع در شهرک شهید محلاتی (مینی سیتی سابق )محل خوبی برای اولین گرد همائی رزمندگان باشد چون امام جماعت این مسجد خود رزمنده ،برادر شهید واز همه مهمتر خوانساریست مزید برعلت شد تا همه دوستان این مکان را برای تشکیل اولین جلسه بپذیرند این نظر خواهی از طریق وبلاگ رزمندگان خوانساری  جمع آوری شد.

بنا براین اقا شهاب پذیرفت که با امام جماعت مسجد ،حضرت حجت الاسلام حاج منصور غفوری برادر شهید محمد غفوری مسئله را درمیان بگذارد ونتیجه را اعلام وسپس بنده ترتیب کارهای بعدی رو بدم .خیلی جالبه وقتی نگذشت اقا شهاب تماس گرفت گفت حاج اقا علاوه براینکه پذیرفته تا این جلسه تو سالن امفی تئاتر مسجد برگزار شود حتی تقبل پذیرائی در حد میوه شیرینی وخلاصه شام را نیز نموده اند ،اصلا نمیدونم براتون چی بگم خیلی به وجد اومده بودم.

مرحوم مغفور حاج اقا غفوری که ساکن همان شهرک بود مطابق هر صبح جمعه با دوستان جبهه وجنگ به کوهنوردی میرفتند،تا اینکه یه روز صبح جمعه توی کوه عارضه ایست قلبی وی جان شیرینش را به جانان سپرد ،حاجی در رابطه با عزتمندی به رزمندگان خیلی نظرهای مبسوطی داشتند وی همیشه توی این سه جلسه تشکیل شده به من توصیه هائی مینمود ندوبیشتر ازمن میخواست که صبورباشم.

دوست عزیز این خاطره جانسوز را برات تعریف کردم تا احیانا تواین کارعظیم زنده نگه داشتن نام شهدا اصلا وابدا سستی بخودت راه نده همه دوستان محکم پشت سرت وایسادند این چاکر نیز علیرغم وجود احتمالی اختلاف نظر بنده وشما در پاره ای از موارد، هرگز در این رابطه بحثی که با شما ندارم هیچ ، بلکه قویا در حد خودم وتا اخرین نفس شما را دم به دم یاورم .

این را هم بگویم این شهدا هستند که به من وامثال شما عزیزان مدد میرسانند تا راه را گم نکرده وهمیشه ارادتمندی وجیره خواریمان را به طرق مختلف به منصه ظهور برسانیم و جونان را متوجه انان نمائیم .

اسرائیل واستین بر امده هایش (داعش ،بعث.....)که از هرگونه جنایت بشری رو گردان نیستند ،بیشترین غضبشان از ما ایرانیانست واگر امریکا جنایتکار واسرائیل کثیف بتوانند وبخواهند چشمی به سمت ما کنند این حرم ودمای خون شهدا حامی والبته بجوش اورنده دیگ صبر جوانان غیور مند ایرانیست که امروز مترصدیم تا زمانش فرا رسد انگاه همه خواهند دید که همه جوانان ایرانی در صف مبارزه با دشمن بشریتند ،بی پروا بگویم اینکه عرض کردم همه جوانان واقعا همه جوانان رامیگویم حتی اندسته از بر وبچه ها ئی ایرانیکه در حال حاضر دستخوش برخی از هوسهای نفسانی هستند ما این را قبلا تجربه نمودیم .برادر عزیز مصمم به کارت ادامه بده وهرگاه خسته شدی از شهیدان مددخواهی کن.ومن اله التوفیق

این مطلب را تقدیم میکنم به روحانی روشنفکر مرحوم منصور غفوری وتمام شهدای روحانی خوانسار که برخیشان را من میشناسم و در این جا نامشان را میبرم حضرات حجج اسلام اقایان شهید اصغر سمیعیانی، شهید جعفر سمیعیانی، شهیدجعفرسجادی ،شهید منصور اورعی ،برادر محترم مدیر وبلاگ شاهدان خوانسار لطفا اگر چنانچه اسامی دیگری را میدانید به لیست اضافه نموده وچنانچه مقورتان هست با تصویراین عزیزان شهید این پست را متبرک نمائید ..التماس دعا.









طلبه  شهید سید نقی و  پاسدار شهید سید تقی میرشفیعی برادر بودند


  

نظرات  (۷)

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4; mso-font-charset:0; mso-generic-font-family:roman; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:-1610611985 1107304683 0 0 159 0;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4; mso-font-charset:0; mso-generic-font-family:swiss; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:-1610611985 1073750139 0 0 159 0;} @font-face {font-family:"0 Nazanin"; panose-1:0 0 4 0 0 0 0 0 0 0; mso-font-charset:178; mso-generic-font-family:auto; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:8193 -2147483648 8 0 64 0;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-unhide:no; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} .MsoChpDefault {mso-style-type:export-only; mso-default-props:yes; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} .MsoPapDefault {mso-style-type:export-only; margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:8.5in 11.0in; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in; mso-header-margin:35.4pt; mso-footer-margin:35.4pt; mso-paper-source:0;} div.Section1 {page:Section1;} -->

اون روز خیلی دلم گرفته بود ناامید از همه جا نمیدونستم چه کار کنم اول به اتفاق همسرم به زیارت اهل قبور رفتم کمی با پدرم درددل کردم از غصه هایی که نمیشه به هرکسی گفت براش گفتم گلایه پسرم را به او کردم چند وقتی بود احساس می کردم از پسرم دارم فاصله می گیرم هرچند به دوراز هرگونه تعریفی با جوون های این دوره زمونه خیلی فرق داره اما وقتی به این فکر می کردم که خداوند چه ودیعه های گرانبهایی در وجودش گذاشته که بی خیال از کنار آن ها می گذره غم تمام وجودم را می گرفت بعد از زیارت اهل قبور وقتی به خانه برمی گشتیم انگار یکی ناخودآگاه ما را به سمت بوستان شهدا و بعد گلستان شهدا کشید نمیدونم باز ناخواسته بر سرقبور شهدای سید بزرگوار شهید مهدوی و ناشرالاحکام و شهید صادقی و میرباقری نشستم با آن ها درددل کردم آن ها را به جدشان خانم فاطمه زهرا (س) قسم دادم کمکم کنند برای پسرم از آنان طلب عاقبت بخیری کردم .

دوروز از این ماجرا گذشت احساس کردم اتفاقاتی در زندگی ما افتاده آرامش پسرم نماز خواندنش(سوءتفاهم نشه اهل نماز بود اما شیوه اش تغییر کرده بود) نکاهش کلامش و... همه و همه انگار فرق کرده بود کم کم متوجه عبادات نصف شبش شدم گوشه و کنار مطالعات مذهبی اش ........ و خیلی اتفاقات که شاید در این جا مجال نیست الان که دارم این مطلب را می نویسم در درجه ی اول از خدای بزرگ شاکرم به خدا لطف بزرگی که در حق من و فرزندم کرد و بعد قدردان شهدای عزیزمون هستم اون عزیزایی که برای نسل دهه هفتاد و هشتاد ناشناخته ناشناخته اند امروز فرزندم در وادی قدم گذاشته که من از قدم گذاشتن در این واد می ترسم چرا که می دانم کجا هستم می دانم لیاقت قدم گذاشتن در این وادی را ندارم می دانم که از امروز وجود او باعث خیر و برکت زندگی من در این دنیا وآن دنیاست .

ای کاش همه روزی می فهمیدند چه دسته گل هایی در این شهرمان در زیرخاک آرامیده اند ای کاش می فهمیدند اگر با شهدا باشند  همه چیز دارند ممنون از صبر و حوصله شما.

اللهم اجعل عواقب امورنا و امور اولادنا و اهلنا خیرا فی الدنیا و الاخره

پاسخ:
بسیار ممنونم. از شما سپاسگزارم. در اولین فرصت این سیر معنوی را در یک پست منتشر می کنم.
جواب پیغام خصوصی منو ندادید ها....
گاهی وقتا مخاطبتون منتظر بازخورد گرفتن از شماست.
این یکی از اصول ارتباطه، چه مجازی و چه حقیقی...
پس بهتره پایبند به اصول باشیم
پاسخ:
گاهی سکوت در برابر دل نوشته هایی که عمق انسان را می سوزاند خود از هزاران سطر نوشتن گویاتر است. چه پاسخی بدهم وقتی درونم می گوید جوانان کشورم بهترین ها هستند ولی مسئولان قدرت درک آن ها را ندارند.
جناب اورعی مثل همیشه پرمعنی سخن گفتی
جمله ای که به تمام جوونای ایران اشاره داشتید و همه را به غیرتمندی خطاب کردید واقعا برای خیلی ها که بعضی از جوانان رو دشمن و... خود فرض می کنند ، آموزندست
از مدیر وبلاگ شاهدان خوسار هم متشکریم
پاسخ:
ممنون جناب نبی زاده.
جوانان وطن همیشه باعث افتخار بوده اند. 
چقدر خوب که خدابیامورز حاج آقا غفور ازون زاهدای تارک دنیا نبوده و با شرکت در کوهنوردی و هیات زمینه زکات علم و هم آزمون خودشون رو فراهم میکردن.

دوتا خصوصیت از آقای اورعی که برای من جالبه و سعی میکنم ازشون الگو بگیرم:یکی تواضعشونه و دیگری یکرنگی و دوستیشون با همه ، به قول خودشون حتی مخالفا.

و اما نویسنده عزیز وبلاگ شاهدان خوسار:
بیشتر وقتا بهتون سر میزنم ولی گاهی برای بعضی نوشته ها نظری به ذهنم نمیرسه! اینو نشونه بی توجهیم ندونید.
امیدوارم توی مسیرتون استوار باشید.



پاسخ:
ممنون.
من هم سعی می کنم به همه وبلاگ ها سر بزنم. وبعضی وقت ها چیزی به ذهنم نمی رسه بنویسم. من از مطلب کوتاه و پر محتوی وبلاگ شما خیلی استفاده می کنم.
سلام
همواره موفق باشید.
التماس دعا
پاسخ:
سلام

مدتی است که فعالیتتان کم شده است. یکی دو هفته ای است که عدم حضورتون  به شدت ناراحتم کرده بود. همش به این فکر می کردم که این ناراحتی خودم را چگونه به شما اعلام کنم. واقعاً جاتون خالیه. انتظار دارم با پیام های معنویتون وبلاگ را گرم کنید.
۱۵ مرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۹ ابراهیم غضنفری
بنام خدا : سلام علیکم
عزیز برادر جانباز . این یاد داشت و دل نوشته جنابعالی بیانگر نیت و مقصد ما نیز میباشد . مستدام و پایدار باشید
پاسخ:
ممنون

رونوشت به آقا اسداله
ارزشمندترین قسمت این نوشته برای من اونجا بود که گفتند علی رغم برخی اختلاف نظرها از شما پشتیبانی میکنند...
به نظر من احترام به نظر دیگران ولو موافقشون نباشیم مهمترین نیاز امروز ماست. 
پاسخ:
واقعاً همینطوره. ایشان بسیار بزرگواری کرده اند. باید تمرین کنیم این خصلت نیکو را سرمشقمون قرار دهیم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی