خدمتتان عرض کنم که چند پیام خصوصی دریافت کرده بودم که خواسته شده بود در کنار انتشار تصاویر لاله های خونین کفن شهر( شهدا) تصاویری هم از مناظر خوانسار منتشر کنیم.
بخاطر سالگرد آزادی اسیرانمون. سال 69 دقیقا وسط تابستون بود. صبح اول وقت مامانم لباسای خوشگل بهم پوشوند و پیاده راه افتادیم برای دیدن اسیرایی که اومده بودن خونشون. دقیقن تمام کوچه منتهی به خونه حاج رسول چراغونی شده بود.مردم دسته دسته میرفتن خونه آقای خواجه کریمی و صفایی. ولی توی راه یادمه که میگفتن حال آقا رسول خوب نیست. آخه اسرا قبل از آزادیشون تقریبا 23 24 روز اعتصاب غذا داشتن. از اون دوران این چیزا خاطرم مونده گفتم که بگم. فکر کنم یه بار دیگه گفته بودم. تکراری بود ببخشید
پاسخ:
ممنون
سعی می کنم با تصویری از آزادگان سرافراز خوانسار مطلب شما را منتشر کنم.
نمیدونم فکر کنم توفیق ازم گرفته شده فقط گه گاهی میام سرمیزنم به وبلاگو مطالب روچک میکنم ومیگذرم انشاالله خدایاری کنه وسعادت بده بیشترسرمیزنم به وبلاگه قشنگتون که مزین به نام شهداست///////
پاسخ:
ممنون
دخترم. ما هم با جوانانی مانند شماها زنده ایم. امروز جوانان را که می بینم یاد شهدا برایم زنده می شود.
آنروزها که قایقم برگهای خشکیده درخت بود ، و مسیرم بینهایت باور خوشبختی...
پشت آن مه رویاهایم را خواب کرده ام، از بس که لجوجند! سر سازش با کمبودهای دنیارا ندارند.آهسته گام بردار! اگر بیدار شوند ، اینبار خودم سر به بیابان می نهم...
ممنون از لطف شما. اما اگه عکس هایی از زیبایی محله امان میگذاشتید بد نبود. تصویر خوسار از بالا تپه چقا.. از چقا کیسره صاف گنبد مچد پاتخت معلیمو.عکس جالبید گنو.شاد بدین و خوش
پاسخ:
چشم حتماً.
من خم پاییزا خیلی دوست داران از ری چقا کیسره به گنبد مسجد بیکسان. صبر کردین تا ولگا زرد گنو عکس ادگیران و منتشر کران.
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
سال 69 دقیقا وسط تابستون بود. صبح اول وقت مامانم لباسای خوشگل بهم پوشوند و پیاده راه افتادیم برای دیدن اسیرایی که اومده بودن خونشون. دقیقن تمام کوچه منتهی به خونه حاج رسول چراغونی شده بود.مردم دسته دسته میرفتن خونه آقای خواجه کریمی و صفایی. ولی توی راه یادمه که میگفتن حال آقا رسول خوب نیست. آخه اسرا قبل از آزادیشون تقریبا 23 24 روز اعتصاب غذا داشتن.
از اون دوران این چیزا خاطرم مونده گفتم که بگم. فکر کنم یه بار دیگه گفته بودم.
تکراری بود ببخشید