شاهدان خوسار(خوانسار)

این سایت با هدف زنده نگاه داشتن یاد و خاطره دلاور مردان دفاع مقدس طراحی شده است.

شاهدان خوسار(خوانسار)

این سایت با هدف زنده نگاه داشتن یاد و خاطره دلاور مردان دفاع مقدس طراحی شده است.

شاهدان خوسار(خوانسار)
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
پیوندها

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

خاطره ایی از اعزام به جبهه به گویش خوانساری

جمعه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۵۹ ب.ظ

این خاطریه مال خومو داشیا. چون یگ یاقائیژ یگ اندان منفیو. اگه ادونگو یاقایی منتشر کردین قضیه سیگاره حذف کردین.

سال 61 که بشتمین پادگان نجف آباد واسه آموزش. یگ شی مین خشم شبانه هاماژون ببرت از وسط یگ رود خونه ایی اطراف نجف آباد که تا بالای کمرمون بیشته به مین او اون جی وسط زمسون.

وقتی ورگردایمین من به شدت سرمام بخورت و تب و لرز شدیدیم دارت. فکره کردان یگ 15 رویی از آموزشمون بیدشته به.

من ژون ببرت دکتر. خیلی حالم ود به.خلاصه خب نگنایان. به خاطر همین ورژونگرنایان خوسار.

تا بومیمین به خومون بجنبمین بعد عید گنا وا ابی نگنا پادگان بشان.صبرم کرد امتحانا خرداد تموم گنا.

بعدژ هر رو اشیدان بسیج و التماسم کرت مون برسننده جبهه. آخه 15 روم آموزش بدیبه.

ابی حیصلم ندارت بشان آموزش. اونا اژونه وات نه باید دوبره بشه آموزش بینه. فکر کران طبرزدی بیدربه مین بسیج.

اندی پیلم کرت تا این که اژونوات تو که سرهامات بخورت. به شرطی که آقاجاند باره امضا کرو، اعزامد کرمین.  البته این جی بواژان واسه پادگانه جی اثر انگشت آقاجانمم جعل کرته به.

مکافاتیمون دارت، اول که قبیلژون ندکرت بعدژ جی خا اژونوات آقاجاند باره رضایت هادو. مگه آقاجانم اتومه رضایت هادو. بژونم بیات آقاجانم بیدرنی. آخه آقاجانم مین یگ رزی مین تیرون و کروند کارژه کرت. خلاصه راضی گناننده که آجیم امضا کرو.

چند رویی جی ری مخ آجیمم کار بکرت تا بومه امضا کرو. حتی بژم بیات اگه نوره امضا کره اشان از پشت بونه خوم پرت کران ژیر. آجیم اژوات: ژیر خاک شی شالا، ادگو گور بشه. تو بلد نیه شلوارد بکشه بالا. اونوقت چه جوری ادگو بشه با عراقیا بجنگه

وچه هاچین درسد ورخون. بژم بیدوات مانی حالا که مدرسا تعطیلو.

تازه اگه ادگو مون ژیر خاک بشان. باید بوره امضا کره تا مون بشان جبهه شاید ژیر خاک بشتان.

این جوری ژیر خاک رفتن خیلی ویدرو تا این که خوم از پشت بونه پرت کران ژیر!!

اژ وات: هالا مون یگ چیم  بوات، مون لال گنان مانی: تو جی زووند گزه گیر.

 

خلاصه با این پیله کرتن مون آجیم یگ رو بومه مین بسیج وا ورق رضایتش امضا کرت.

البته یکی از دلایلی که باعث گنا آجیم راضی گنو، این به که محمود و علی اصغر(احمد ) عزیزی جی بنا به با اون اعزامه بشنده جبهه.

خلاصه بنا گنا رو 5 تیر سال62 بشمین. مون یگ شی جی مین رز مون افطاریم هادا.  خیلی از وچایی که امونگوا بشمین اون شی بیدردنده

تازه وچا تا سحر جی بموندنده. مجبور گنایان سحری جی هادان. علی مقیمی و محمود عزیزی جی اون شی خیلی کمکژون کرت.

آخر شی واسه این که درخوسنده مین رزه بشتمین با فرغون لحاف کرسیمون بارت.  اون شی آجیم تاسکبابژ راس کرتبه. که خیلی خوشمزه گنابه.

اون شی به خاطر این که یکی از وچا  سیگارژ بکشابه خیلی کتکژ بخورت(معذرتم ادگو از دون ببخچدین اونمون پتو پیچ کرت وا تا اژخورت بیمونخوست بعدژ جی مین پتو چهار نفری بیمونخوست به درختا)

بعد سحر جی تا صاحب زیر لاحافا درخفتنده. صاحب ابوالقاسم مقیمی و فضل الله داشی کیسرای علی، بومنده مین رزه وا اوژون واکرت زیر لاحافا. داستانیمون دارت با اونا.

خلاصه سردون درد ناران، رو اعزام. محمود عزیزی، حسین کاظمی، ابریم غضنفری، رضا خالوحاجی( من ننان مین خاطره دست ببران اون وقت فامیلش خالوحاجی به نه فاطمی نیا)، باقر قاضی، غلامرضا جهانگیری، احمد عزیزی، علی پورهاشمی، حسن مجتبایی، جلال رنجبر، محمد بهرامی فر، علی ناشرالاحکام، غلامرضا میرشفیعی، مرتضی حبیبی وا یگ چند تایی تر از وچا جی هیدنده که یادم نی. البته عکس اعزامه هو که ژیر خاطریه منتشر کران.

چون ماه روزه به، مینیبوسه مون پر خورتنی کرتبه تا از حد ترخص که رد گنایمین بخورمین.

مینی بوسه وقتی نزدیکای دومنی برسا. حمله مون کرت به خوراکیا. هالا بخور و کی بخور، زردلی، گیلاس، البالی، نون پنیر وا ...

خلاصه اون رو اعزام گنایمین اصفون وا از وا جی  بشتمین انرژی اتمی شهرک دارخوئین گردان امام حسین از تیپ امام حسین. چند رو بعدژ جی سرمون از سنندج برنارت.

 

پ. ن: انتظار نداربدین اومحل یگ وچه پونزه شونزده ساله ای مثل من فکر ود به سرژ بینه خوسو.

 این عکسه جی از همون اعزامو 👇👇

    راوی ابوطالب عزیزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۵۹
محله پایتخت

سه لام

امگو یگ خاطره ای از جبهه واسدون بواژان.

سال 63 مون با وچای خوسار خط مقدم جبهه منطقه عملیاتی فاو دردمین. فرمونده گردانمون شهید سید اکبر صادقی به.

چون اکثر وچا گردان خوساریدنده، به خاطر این که تماس بیسیم چیونجی خوساری به، مون بیسیم چی گردان هیدان. فاصلمون با عراقیا بعضی یاقا مین خط به پنجا متر جی نرسا.

جوری به که کنسرو ماهی یا کمپوت گیلاس و البالی و سو و گلابیمون  با دس پرته کرت واس عراقیا.

خطمون خیلی خطرناک به، ری این حساب مون مجبوریدان که شوما تا صاحبا خم هاچینان پا بیسیمه. ولی روا که خطر حمله کمتر به، یکی از وچام  هاچیژنا پا بیسمه.

یگ شی که تا صاحب کارم تموم گنا، نما( نماز) ورخوند که درخوسان. بعد نما شروعم کرت به سلام دادن به سه طرف.

ایزن که سمت مشهد ویسایان امدارت به امام رضا سلامم هادا یگهو دلم پرژ بکشا به سمت مشد، جوری که تا سلامم هادا بیمخوست زیر برمه.

اموات یا امام رضا الان چند سالو نگنو بوران مشد. پیل جی نداران. پس چه کران. ریم جی ورنترسو از کسی پیل غرض بکران. خود زونه. خیلی دلم تنگد گنو.

اینم بواتا و درخوفتان . چشمم گرم نگنابه که صدا ماشین تدارکات که صحبونه  نون و گرمکژ بارتبه بلند گنا.

چون اون منطقیه مین دید مستقیم عراقیها هیدمین،  رانندیه شروعژ کرت به بوق و داد و بیداد که بابا یکی بیو اینا تحویل گیرو، جالب این به که اومحل هیش کدوم از وچا مین سنگرمون درنیدنده، ننان کادرنده. خلاصه من چاره ایم ندارات مجبور کنایان وریسان وا آذوغیه تحویل گیران.

ابی خو از کلم بپرا وا بشه، شروعم کرت با گرمکا فالوده راس کران. بومان بشان لیوانا جلی سنگره بشوران یگ خمپاره ای بیکفت ری سنگره وا چند تا ترکشم نوش جان کرت. 

جوری که با هواپیماسر از مشدم برنارت. خلاصه بعد از یگ مدتی که یگ مقدار ریبرا گنایان هر شی با عصا  از مریض خونیه مین مشد اشیدان حرم  تا صاحبا.

خلاصه اسکان و صحبونه و نهاهار و شام همه مین مریض خونیه مفتی. وا زیارت دلچسب . اموات امام رضا نیکردان که هواسد به همه یاقاهو. وچا اون رو من از آرزوم تا اجابت آرزوم نیم ساعتژ  نکشا. مشخص گنا امام رضا نه مشد و نه خط مقدم بلکم هر یاقا که بواژدین بیدرو

.

جانباز اکبر بخشی نفر اول نشسته از چپ و در کنار ایشان شهید اکبر تولایی و شهید سید سعید میرباقری.

شهیدسیداکبر صادقی نفر اول ایستاده از راست.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۳۹
محله پایتخت

قسمتی از وصیت نامه شهید سید سعید میرباقری

پنجشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۶ ب.ظ


شهید سید سعید میرباقری:

شهید سعید است و شهادت سعادت، بار خدایا این بار از تو چیزی می خواهم که می دانم به این زودی ها نصیبم نمی کنی، از تو شهادت را می خواهم من به داشتن چنین والدینی افتخار می کنم که فرزندشان را در راه خدا تربیت کرده اند.

شهید سید سعید میرباقری تک فرزند پسر خانواده بوذ.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۱۶
محله پایتخت

به مناسبت عملیات بیت المقدس( فتح خرمشهر)

دوشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۰ ب.ظ
سوم خرداد مصادف با سال روز آزادسازی خرمشهر از چنگال بعثیان است. این روز نقطه عطفی مهم در جنگی که 8 سال بر ما تحمیل شد را رقم زد. به همین مناسبت روند عملیات که حدود 20 روز به طول انجامید را مرور می کنیم.

مرحله اول: در محور قرارگاه قدس (شمال کرخه کور) به دلیل هوشیاری دشمن و وجود استحکامات متعدد، پیشروی نیروها به سختی امکان پذیر بود و در این میان تنها تیپ های 43 بیت المقدس و 41 ثارالله موفق شدند از مواضع دشمن عبور کرده و منطقه ای در جنوب رودخانه کرخه را به عنوان سرپل تصرف کنند. عدم پوشش جناحین این یگان ها باعث شده بود که فشار شدید دشمن بر آن ها وارد شود. 

در محور قرارگاه فتح، یگان های خودی ضمن عبور از رودخانه به سرعت خود را به جاده اهواز – خرمشهر رسانده و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقل و انتقالات و تحرکات دشمن در جاده مذکور پرداختند. 

در محور قرارگاه نصر، به دلیل تاخیر در حرکت و وجود با تلاق در کنار جاده اهواز – خرمشهر و هم چنین تمرکز دشمن در شمال خرمشهر، نیروهای این قرارگاه نتوانستند به اهداف مورد نظر دست یافته و با قرارگاه فتح الحاق کنند. 
الحاق کامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح و هم چنین تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور کار عملیات شب دوم قرار گرفت که با انجام آن تا حدودی اهداف مورد نظر محقق شد، لیکن برخی رخنه ها همچنان باقی بود تا این که سرانجام پس از 5 روز، جاده اهواز – خرمشهر از کیلومتر 68 تا کیلومتر 103 تثبیت و کلیه رخنه ها ترمیم شد. 

مرحله دوم: در این مرحله آزاد سازی خرمشهر از دستور کار عملیات خارج و تصمیم گرفته شد که قرارگاه های فتح و نصر از جاده اهواز – خرمشهر به سمت مرز پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز ماموریت یافت تا به صورت محدود برای تصرف سرپل در جنوب کرخه کور اقدام نماید و سپس آن را گسترش دهد. 

دشمن با مشاهده جهت پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکر های 5 و 6 خود را به عقب کشاند. به نظر می رسید این عقب نشینی با دو هدف انجام شده باشد: یکی جلوگیری از محاصره و انهدام این لشکرها، و دیگری تقویت هر چه بیشتر خطوط پدافندی بصره و خرمشهر. 
در پی این عقب نشینی که از ساعات اولیه روز 18/2/1361 آغاز شده بود، نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای دشمن، تعدادی از آن ها را که از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآوردند و در نتیجه جاده اهواز – خرمشهر (تا انتهای جنوب منطقه ای که توسط قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف شده بود) و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند. 

مرحله سوم: در این مرحله، قرارگاه نصر ماموریت یافت تا حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز نماید. نیروهای عمل کننده که متشکل از چهار تیپ مستقل سپاه پاسداران و دو تیپ ارتش بودند، در آخرین ساعات روز 19/2/1361 عملیات خود را آغاز کردند؛ اما به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط پدافندی اش، نیروهای خودی در انجام ماموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز به شکست انجامید. به همین خاطر تصمیم گرفته شد تا برای انجام عملیات نهایی فرصت بیشتری به یگان ها داده شود. هم چنین مقرر شد دو تیپ المهدی (عج) و امام سجاد علیه السلام از قرارگاه فجر نیز در حرکت بعدی استفاده شود. 


به وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یکان های رزمنده، در صحنه عملیات بیت المقدس حضوری فعال داشتند و با بمباران پل شناور عراقی ها بر روی شط العرب و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزنده ای در آزاد سازی خرمشهر ایفا کردند. 
در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت تا نیروها با ورود به شهر، آنرا از لوث وجود نیروهای عراقی پاک گردانند. و در سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند. 
از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایق ها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفت و سرنشینان آن ها غرق شدند. 

نیروهای عراقی از ساعت سه و پنجاه دقیقه بامداد تا نیم بعد ازظهر روز سوم خرداد از سمت شلمچه 3 بار اقدام به پاتک کردند و تلاش نمودند تا از طریق جاده شلمچه – خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکنند، اما هر بار با پایداری و مقاومت دلاورانه رزمندگان ایرانی مواجه شدند و با دادن خساراتی عقب نشینی کردند. 
در ساعت 11 صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر خین جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت در هم شکسته شد. 
در ساعت 12 قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای متجاوز بعثی که 24 ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. بدین جهت واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. 

در ساعت 2 بعد از ظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی ایران برفراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد. 
بدین ترتیب این شهر مقاوم که پس از 35 روز پایداری و مقاومت در 4 آبان 1359 به اشغال دشمن درآمده بود، پس از 578 روز (19 ماه) اسارت، بار دیگر به آغوش گرم میهن اسلامی بازگشت و پیکره پاک آن از لوث وجود متجاوزان تطهیر گردید. 
رزمندگان اسلام در اولین اقدام خود پس از آزاد سازی شهر، نماز شکر را در مسجد جامع خرمشهر اقامه کردند. خبر آزاد سازی خرمشهر به سرعت در همه جا طنین افکند و ملت ایران اسلامی را که مدت ها در آرزوی شنیدن چنین خبر مسرت بخشی بودند، غرق در شادی و سرور کرد. مردم به خیابان ها ریختند و با پخش شیرینی به جشن و شادی پرداختند. در پایان آن روز امت شهید پرور ایران با حضور در مساجد، نماز شکر به جای آورده و با فرا رسیدن شب به یمن پیروزی حق بر باطل بر پشت بام ها ندای الله اکبر سردادند.

کلیپ زیبایی از شهدای خوانسار توسط یکی از همشهری های گرامی ساخته و برای ما ارسال شده است. به مناسبت سالروز آزاد سازی خرمشهر این کلیپ زیبا را منتشر می کنیم.

افراد در عکس: 
ردیف اول از سمت راست: شهید احمد حافظی، شهید سید اکبر صادقی، جانباز ابراهیم غضنفری، شهید اکبر علی احمدی، و جانباز مسعود اسدی
ردیف دوم از سمت راست: شهید مجید علایی، محمد رضا فاطمی نیا( خالوحاجی)، شهید سید محمد مهدوی و نفر ایستاده چسبیده به ستون: شهید حبیب اله صالحیان
این عکس گردان موسی ابن جعفر لشگر 14 امام حسین است که در مسجد جامع خرمشهر گرفته شده است. فرمانده گردان سردار  شهید سید اکبر صادقی بوده است.
     

۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۱۰
محله پایتخت