چیزهایی که جریان اصول گرایی باید بداند.
به نقل از سایت تابناک
شکست اصولگرایی واجب بود! واجب تر از نان شب ! جریان اصولگرایی باید این نکته را درک کند که نمی تواند ناکارآمد بود و انتظار داشته باشد مردم باز هم فوج فوج به سمت آنان حرکت کنند.
به نقل از سایت تابناک
شکست اصولگرایی واجب بود! واجب تر از نان شب ! جریان اصولگرایی باید این نکته را درک کند که نمی تواند ناکارآمد بود و انتظار داشته باشد مردم باز هم فوج فوج به سمت آنان حرکت کنند.
بر اساس آخرین خبرهای دریافتی از ستاد انتخابات کشور از بیش از هشت میلیون رای شمارش شده، بیش از 51 درصد آن به آقای روحانی و نفر بعد آقای قالیباف 16 درصد آرا را کسب کرده است.
بر اساس اطلاعات کسب شده در خوانسار در اکثر حوزه ها روحانی نفر اول شده و در ردیف های بعدی قالیباف و جلیلی قرار دارند. این هم تاثیر ائتلاف عارف و روحانی و حمایت قاطع آقایان هاشمی و خاتمی از ایشان. راستی اگر فرض کنیم که انتخابات به دور دوم کشیده شود و بر فرض محال آقای قالیباف هم برنده شود یعنی شکست روحانی، به نظر من باز هم تفکر ارتجاعی حاکم بر روزنامه کیهان که 4 سال است دم از فتنه و فتنه گری میزند بازنده انتخابات است چون که در این 4 سال از هر روشی برای اعلام مرگ اصلاح طلبان استفاده کرد ولی باز این انتخابات با تمام محدودیت های اعمال شده علیه اصلاح طلبان، وزن خوب اصلاح طلبان را نشان داد. حال اگر روحانی برنده مرحله اول شود که به نظر من تجدید نظر تفکر توهین و تخریب کیهان لازم است. باید برای تفکر شریعتمداری کلاس تمرین دمکراسی و احترام به دیگران گذاشته شود. راستی بد نیست اخلاق گرایان در میان اصول گرایان به تفکر حاکم بر روزنامه کیهان و نشریه های اقماری تذکر دهند که در این انتخابات آقای شریعتمداری هم در اخلاق و هم در انتخاب فرد مورد نظرشان شکست سختی خوردند. انشاء الله این شکست سخت درس عبرتی برای آنان باشد. در طیف اصلاح طلبان هم باید بدانند که مردم به کسی چک سفید نمی دهند.
پس از ماه ها تبلیغات، انتخابات ریاست جمهوری به روز سرنوشت خود رسید. تبلیغات انتخاباتی نشان می دهد که دو گفتمان در انتخابات شکل گرفت یکی گفتمان ادامه وضع موجود با شعارهایی مانند عدم سازش، ایستادگی، انقلاب اسلامی و ... و گفتمان دیگر تغییر وضع موجود، استفاده از تمام ظرفیت ها در کشور برای دور کردن تحریم ها، نگاه ویژه به کسب و کار و معیشت مردم.
نماینده گفتمان اول آقای جلیلی و نماینده گفتمان دوم به طور مشخص آقای روحانی است. البته تبلیغ متمرکز آقای قالیباف بر روی مسائلی مانند مدیریت جهادی بدون اشاره به سیاست جهانی و تحریم ها ایشان را از این دو گفتمان خارج کرد. برداشت اینجانب از فضای انتخابات این است که هر چند تشکیلات مشخصی از آقای جلیلی حمایت می کند ولی ضعف مفرط ایشان در مناظره ها ایشان را از رقابت در سطح اول خارج کرد و به دلیل کاهش آرای ایشان طرفداران گفتمان ایشان را برای جلوگیری از انتخاب آقای روحانی به سمت آقای قالیباف سوق داد. در واقع گفتمان ایستادگی و عدم سازش به سمت کاندیدایی هدایت شد که در مورد این گفتمان سکوت کرده بود. بر اساس همین تحلیل پیش بینی این است که رقابت اصلی میان آقایان روحانی و قالیباف است. جو موجود در جامعه نشان می دهد که همان شور و شوقی که در سال 1384 برای انتخاب فردی ساده زیست به نام احمدی نژاد ایجاد شده بود امروز جهت عکس پیدا کرده است.
در واقع اگر در سال 1384 مردم برای انتخاب نشدن هاشمی به سمت احمدی نژاد رفتند. امروز همان مردم به سمت نماینده هاشمی و خاتمی رفته اند. ذکر این نکته ضروری است از نگاه حقیر در حال حاضر با توجه به این که رقابت اصلی میان روحانی و قالیباف است در صورت انتخاب هر کدام از این دو نفر به طور حتم گشایش هایی در کشور صورت می گیرد. هر چند که انتخاب آقای روحانی به دلیل این که مدیریتی قوی در تمام سطوح سیاسی، اقتصادی، بین المللی و عمرانی در عقبه او حضور دارد و به صورت شفاف از تعامل با دنیا سخن گفته، انتخابی مطلوب خواهد بود.
در حالی که کمتر از 20 ساعت به زمان آغاز رای گیری زمان باقی است، تلاش برای انصراف نامزدهای اصولگرا عملا به نتیجه نرسید. شب گذشته در اقدامی غیراخلاقی، پیامکی به صورت گسترده با این مضمون منتشر شد که "ولایتی به نفع قالیباف انصراف داد"، امری که بلافاصله از سوی ستاد ولایتی تکذیب شد و حتی این اقدام غیراخلاقی باعث می شود تا ولایتی به هیچ توصیه ای برای کناره گیری پاسخ مثبت ندهد.
به گزارش آفتاب، از ستاد جلیلی هم خبر می رسد در روزهای گذشته بعد از آن که افرادی از جبهه اصولگرا برای رایزنی با وی برای انصراف به نفع قالیباف حضور یافته اند، برخی اعضای ستاد نظیر رسایی پاسخ های تندی به آنها داده اند؛ هرچند از ابتدا مشخص بود هواداران جلیلی که قالیباف را جزو ساکتین فتنه و تجملگرا و غیرانقلابی می دانند، به هیچ وجه اجازه کناره گیری به وی نمی دهند و تنها به دنبال نامزد خود هستند.
محسن رضایی هم که خود را همواره قربانی بی مهریهای اصولگرایان می داند و با توجه به اندکی بهتر شدن وضع رایش در مناظرات به ویژه در شهرستانها به هیچ وجه انصراف بده نیست. فعالان ستاد او حتی این امیدواری را دارند که به جای قالیباف، رضایی با روحانی به مرحله دوم صعود کند.
این همه باعث شد تا حسین شریعتمداری که خود را مسوول رسانه ای، ماندن قدرت در دست اصولگرایان میداند، با دیدن عدم نتیجه ، این بار خود نامزدهای اصولگرا را به باد حمله و انتقاد گرفت و آنان را مسوول هورا کشیدن به قول خود عوامل آمریکایی فتنه 88 و صهیونیستها و جورج سوروس و مایکل لدین و... خواند.
هرچند صداوسیما شب گذشته با نشان دادن طولانی مدت میتینگ قالیباف در میدان فلسطین، تلاش کرد خط اجماع بر قالیباف را به بدنه اصولگرایان بدهد و این امر با اعتراض شدید رجانیوز و هواداران جلیلی مواجه شد، اما وضعیت عدم اجماع اصولگرایان در این دوره، از سال 84 به شدت بدتر است.
در آن زمان اولا عدم اجماع در هر دو طرف بود: یک طرف قالیباف، احمدی نژاد و لاریجانی و طرف دیگر معین و کروبی و البته هاشمی هم در انتخابات حضور داشت. با این حال از روز چهارشنبه، از یک سو سایت بازتاب با اشاره به "سونامی احمدی نژاد" به رشد وی اشاره کرد و از سوی دیگر خط لازم به کانون های رای ساز اصولگرایان داده شد تا بدون انصراف عملا رای ها به طرف احمدی نژاد سمت و سو بگیرد. اما در این دوره حتی گفته می شود از دو ارگان مهم حکومتی یکی به قالیباف و دیگری به جلیلی گرایش دارد و حمایت جامعه مدرسین و راست سنتی از ولایتی هم باز این تفرقه را بیشتر کرده است.
از سوی دیگر موج صعود روحانی که تحت تاثیر انصراف عارف و حمایت خاتمی و هاشمی است، تا حدی موج برآمده از ماجرای ثبت نام هاشمی را تقویت کرده و حتی تا شهرهای کوچک هم رفته است.
به عنوان نمونه مشاهدات خبرنگار ما از رشت، لاهیجان، انزلی، رودسر، لنگرود، فومن، کوچصفهان، کیاشهر، خوانسار، گلپایگان، داران، فریدونشهر، نجف آباد و خمین نشان می دهد آرا به صورت ناگهانی به سمت روحانی برگشته است. به گزارش افراد حاضر در خوانسار عصر روز چهارشنبه موج ایجاد شده از حمایت آقایان خاتمی و هاشمی در شهر خوانسار به حدی چشمگیر بوده که به تجمعی خودجوش در ستاد مرکزی آقای روحانی منجر شده است. این در حالی است که در این شهر مذهبی اصول گرایان دارای تشکیلاتی قدرتمند حول محور امام جمعه شهر هستند.
از قم هم خبر می رسد که با وجود قوی بودن هواداران جلیلی در این شهر، در نظرسنجی دیروز صداوسیما در این شهر روحانی رای اول را آورده است. این در حالی است که در انتخابات های گذشته هم (چه در مورد خاتمی و چه احمدی نژاد) فردی که در قم بیشترین رای را آورده در کشور هم رییس جمهور شده است.
در این شرایط در حالی که تا پیش از این اصولگرایان نگران به دور دوم رفتن انتخابات از ترس به میدان آمدن رای های خاموش در مرحله دوم به سود روحانی بودند، اکنون اصلاح طلبان باید تلاش کنند کار را در مرحله اول تمام کنند تا در مرحله دوم از اجماع اجباری نامزدهای اصولگرا شکست نخورند؛ امری که تلاش شدید در ساعات باقی مانده برای به میدان آوردن قهر کرده ها با صندوق را می طلبد.
روزنامه کیهان: در میان عکسها و تصاویری که از دوران قاجاریه در دست است، و در مطبوعات و کتابهای تاریخ به چاپ رسیده، تصاویری دیده میشود که در آن پادشاه یا یکی از شاهزادگان قاجار در حالی که تفنگ شکاری در دست دارد پای خود را روی بدن یک آهوی شکار شده گذاشته و با زبان بیزبانی، مهارت خویش را در شکار آهوی تیزپا به رخ میکشد! اما به نوشته برخی از وقایعنگاران، واقعیت آن است که گماشتگان و اطرافیان شاهزاده قاجار، آهوی تیزپا را با گستردن دام شکار کرده و برای شاهزاده آوردهاند تا جلوی دوربین عکاسباشی دربار ژست بگیرد و قمپز در کند که بعله، آهوی تیزپا را فرزند قبله عالم! شکار فرمودهاند!
وقتی نامزدهای محترم اصولگرا برای خود احترام بیشتری از گفتمان اصولگرایی قائلند و با بیتدبیری غیرقابل توجیه از وحدت روی یک کاندیدا خودداری میکنند به طور طبیعی و غیرقابل تردید، رودخانه خروشان آراء اصولگرایان به چند «نهر» تبدیل میشود که مدعیان اصلاحات را برای پریدن از روی آن به طمع میاندازد. در این حالت نامزدهای اصولگرا چه بدانند و بخواهند و چه ندانند و نخواهند، در نقش همان اطرافیان مورد اشاره ظاهر شدهاند و آهوی تیزپای اصولگرایی را به دام انداخته و برای پُز دادن و قمپز در کردن به شاهزاده قاجار هدیه کردهاند. درک این واقعیت به ذهن پیچیده و ژرفاندیش نیازی ندارد و از جمله قضایای بدیهی است که به قول اهل منطق، فقط تصور آن، باعث تصدیق خواهد بود و تعجبآور
- بخوانید تاسفآور- است که چرا نامزدهای محترم اصولگرا به این نکته بسیار بدیهی توجه نمیکنند؟! کجای این قضیه قابل تردید است و یا کمترین ابهامی دارد؟! آیا نمیبینید که وطنفروشان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 در باشگاه مدعیان اصلاحات کباده میکشند و نامزد آنها به حضور و حمایت این عده که در فتنه 88 آشکارا نقش ستون پنجم دشمن را بر عهده داشتند و از جرج سوروس صهیونیست، تیموتی اش، مایکل لدین و... دستورالعمل میگرفتند، افتخار هم میکند؟!
شاید نامزدهای اصولگرا- که از ارادت نگارنده به خود باخبرند- از این سخن ابرو درهم کشیده و عصبانی شوند و شاید هم شانه به بیاعتنایی بالا انداخته و زیر لب زمزمه کنند که «این چه حرفی است»؟! ولی واقعیات غیرقابل انکار را با ابرو درهم کشیدن نمیتوان انکار کرد. شما عزیزان، به نمایندگی از اصولگرایان وارد صحنه شدهاید بنابراین گفتمان اصولگرایی که ترجمان دیگری از گفتمان امام و انقلاب و رهبری است، به امانت در دست شماست و میدانید و میدانیم که هیچیک از شما برادران عزیز و بزرگوار مالک آن نیستید!... آیا این رسم امانتداری است که هر کدامتان تکهای از آن را در دست گرفته و به سوی خود بکشید؟!
به یقین ماجرای عبرتانگیز و درسآموز آن دو زن را شنیدهاید که هرکدام ادعای مادری کودکی را داشتند و هنگامی که حضرت امیر علیهالسلام، پس از آن که نصیحت و انذار را بیتاثیر دیدند، به تدبیر- و نه در مقام عمل- فرمودند شمشیری بیاورید تا سهم هریک را بدهم! آن که مادر واقعی بود، دست از ادعا کشید و حضرت، کودک را به او سپرد. آیا این ماجرا فقط برای نقل در کتابها و یا استناد در سخنرانیها و خطابههاست؟! مگر نمیبینید که با اصرار بر حضور خود، آراء پرشمار اصولگرایان بیشمار را تکهتکه میکنید؟!... خودتان بفرمائید که در این میان مادر واقعی کیست؟! و چگونه قابل شناسایی است؟!
شما بزرگواران، نماینده همان تودههای عظیم مردم اصولگرا هستید که به قول امیرالمؤمنین علیهالسلام «نمیبارند، مگر آن که سیل به راه میاندازند»... سد راه این سیل نشوید زیرا بیم آن است که خدای نخواسته با این سیل بروید!
حسین شریعتمداری
این هم یک نوع تبلیغات برای یکی از کاندیداها
توضیح این که کاریکاتور آقای روحانی به دلیل منع قانونی کشیدن کاریکاتور افراد ملبس به لباس روحانی کشیده نشده نه به دلیل این که مدیریت سایت حامی روحانی است. این هم از نقطه ضعف های روحانی است که در صورت انتخاب سایت ها و روزنامه ها نمی توانند کاریکاتور آن را له تصویر بکشند.
«تلاش سیدمحمد خاتمی برای منصرف کردن دکتر محمدرضا عارف از عرصه انتخابات و سپس پشتیبانی او از دکتر حسن روحانی، هر چند در فضای سیاسی این روزها غیرمنتظره نبود اما پدیدهای قابل ملاحظه است. واقعا چه انگیزه ای خاتمی را به این تصمیم سیاسی رساند؟
پاسخ به این سوال را باید در مشی اصلاحطلبانه رئیسجمهور سابق جستجو کرد. او به تمام معنا یک رفرمیست است. در ادبیات سیاسی سالهای اخیر سعی فراوانی شد که اصلاحطلب به معنای «ضداصولگرا» جا بیفتد. در گرماگرم انتخابات دوم خرداد 1376 و چند سال پس از آن ( به ویژه در دوران مجلس ششم) این تعریف درست بود. شاید سیدمحمد خاتمی هم بدش نمیآمد که این تعریف، مصطلح و رایج شود اما کار خیلی زودتر از آنچه او و دوستانش تصور میکردند از دست در رفت و اصلاحطلبی روی ریل قطارتندروی به حرکت درآمد و از آن مفهوم ساختارشکنی مستفادگردید.
صرفنظر از مواضع سالهای اخیر خاتمی، بهنظر میرسد او از یک سال قبل که در انتخابات مجلس شرکت کرد، به دنبال بازتعریف «اصلاحات» و بازگرداندن آن به «رفرمسیم» است. رفرمیسم به دنبال تغییر اوضاع است اما با استفاده از روشهای آرام، مسالمتآمیز، تدریجی و دمکراتیک. خاتمی به دنبال چنین شیوهای است.
از سوی دیگر خاتمی، یک سیاستمدار عملگراست و ورودش به بازی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نشان میدهد که میخواهد عملگرایی را از دالان رفرمیسم عبور دهد تا وضعیتی را که به آن منتقد است، در حد توان اصلاح نماید. با این نگاه، او به جای حمایت از دکتر عارف که در اردوگاه اصلاحطلبی است، عبور میکند و به سمت نامزدی متمایل میشود که هر چند بخش زیادی از نظراتش را قبول ندارد اما از پتانسیل رایآوری بالاتری برخوردار است.
مشابه این اقدام در نظامهای چند حزبی در شرق و غرب دنیا وجود دارد و بازیگران سیاسی تمام تلاششان را به کار میگیرند تا اگر نه همه قدرت را، برشهایی از آن را مال خود کنند. از نگاه ارزشمدارانه نیز این کنش در کشور ما نمیتواند منفی باشد.
در این اوضاع و احوال، حضور نسبتا فعال خاتمی در عرصه انتخابات، از سوی دو جریان که در تضاد شدید با یکدیگر قرار دارند در معرض حمله است. جریان نخست، اپوزیسیون خارج از کشور و عقبه آن در داخل است. این جریان تندرو، انتظار دارد خاتمی به تحریم انتخابات بپیوندد و به همین دلیل، سیلی از ناسزاها و توهینها را از طریق رسانههای متعدد و شبکههای اجتماعی نثار او کرده است. مخالفان دیگر خاتمی را کسانی تشکیل میدهند که نام اصولگرا دارند و معتقدند رئیسجمهور پیشین ایران، حق هیچگونه فعالیت سیاسی ندارد، چون از عوامل اصلی فتنه است.
اگر شرایطی را که ترسیم شد در ذهنتان تصور کنید، دلیل حمایت خاتمی از نامزدی حسن روحانی، که صفت "اعتدال" شعار اصلی اوست، قابل توجیه است.»
سید محمد خاتمی با صدور پیامی ضمن ستودن احساس مسؤولیت دکتر محمد رضا عارف و ارج نهادن بر تصمیم شجاعانه ایشان مبنی بر ترجیح مصالح کلی بر منافع شخصی و تلاش برای جلوگیری از تشتت آراء و پراکندگی نیروها، رسما اعلام نمود رأی خود را به دکتر حسن روحانی خواهد داد و از اصلاح طلبان و تحول خواهان و وفاداران به آرمان های بلند و مطالبات روشن ملت خواست حضور دکتر روحانی را فرصتی مناسب برای رسیدن به خواست ها و مطالبات خود بدانند.