خدمتتان عرض کنم طی یک هفته ایی که ما نام وبلاگ را تغییر دادیم. با هجمه های زیادی روبرو شدیم. در طول هفته گذشته حجم پیام های توهین آمیز و ناسزا بسیار بالا رفته بود. با توجه به این که افراد پیام دهنده فاقد وبلاگ بودند و همچنین شرم از ناسزاهایی که به ما نسبت می دادند، پیام ها را منتشر نکردم. با این اوضاع تصمیم گرفته بودم وبلاگ را به کلی تعطیل کنم. وقتی که نیت خودم از راه اندازی وبلاگ را در کنار الفاظی از این افراد که مرا متهم به تخریب ایثارگری و دفاع مقدس می کردند مقایسه می کردم می دیدم که در پیاده سازی آن چه که در ذهنم بود موفق نبوده ام. به هر حال دیشب تصمیم نهایی گرفتم که پایان کار وبلاگ را اعلام نمایم. وقتی که سحر بیدار شدم. بعد از نماز صبح تفأل به قران زدم.این آیه آمده بود.
"قُلْ کَفَى بِاللّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا"
ای پیغمبر بگو خدا شاهد میان من و شما کافی است که او به احوال بندگانش آگاه و بصیر است.
واقعاً وقتی که آیه را با معنی آن خواندم متعجب شدم. از تصمیمی که برای تعطیلی وبلاگ گرفته بودم منصرف شدم. جالب است یکی از رزمندگان هم پیشنهاد داده بود نام وبلاگ را شاهدان خوانسار بگذاریم.
من اینجا از تمام افرادی که برای نام وبلاگ نظر دادند عذرخواهی می کنم. به خصوص کمش، هیچکس، محسن زمانی دوست، پرنده می داند و ..... که به نام " چره چلفته" رای داده بودند. باور کنید من به دمکراسی اعتقاد داشته و دارم و بر اساس دمکراسی عمل کردم ولی خوب با تهدیدهایی که شد وبلاگ تا مرز تعطیلی پیش رفت. برای این که بهانه را از افرادی خاص بگیرم. با اجازه شما تصمیم گرفتم نام وبلاگ را " شاهدان خوسار " بگذارم. می دانم که افراد ناسزا گو خیلی دوست داشتند این وبلاگ تعطیل شود. همان افرادی که دفاع مقدس و شهدا را سرقفلی یک جناح خاص می دانستند و بارها به ما پیام داده بودند که شما چگونه با این نگرش از ایثارگری و دفاع مقدس می نویسید.
این تفأل نشان داد که آن افرادی که نیت ما را تخریب ایثارگری و شهدا تشخیص داده بودند، به گواه قرآن چه پندار اشتباهی در تشخیص نیت ما داشتند و فقط ذات هستی دو عالم است که به احوال بندگانش آگاه و بصیر است.
باز هم از همه شما خوبان عذر می خواهم.
این هم عکسی که به تازگی دریافت کرده ام در این عکس جانباز اسداله اورعی( نفر اول ایستاده از چپ) حضور دارد. همان عسداله معروف که مدیر وبلاگ نگاه و نشان و مردمان رباط است.

از چپ به راست شهید مصطفی ذیلابی،شهید اکبر بیدرام ،شهید امیر قربانی، شهید حاج مجمد علی قوچانی و اسداله اورعی
پی نوشت آقای اورعی برای این عکس
نفر اول سمت راست
شهید مصطفی ذیلابی نیرو ساده ،البته برادر ایشان هم در عملیات والفجر 4 در همین گردان (امام حسین به شهادت رسیدند ،مصطفی خیلی با غیرت بود وکم شوخی یادم که دائما یه تسبیح کوچولو داشت که هی فرت وفرت اونو تو دستا میچرخوند اون روز خیلی عکس انداختیم هر کس با هرکسی دلش میخواست تبلیغت ایرادی نمیگرفت خوده من شاید بیش از 20تا عکس گرفتم ،مصطفی با تنها کسیکه شوخی میکرد فقط با من بود ولاغیر ،بهش گفتم مصطفی بذار من یه عکس تنهائی با فرمانده گردان بندازم اما اون نه که خودش رو بلکه شهید امیر قربانی رو هم اورد
نفر دوم شهید اکبر بیدرام
عزیزترین شهید که هیچگاه تو زندگیم نامش ویادش ومرامش و..........عرفانش را فراموش نخواهم کرد ولی این بار خیر الهیست میدانم، شهید اکبر بیدارم فرمانده دسته یکم گروهان ابوالفضل دلاور مرد وشجاع گردان، وی را همه ی گردان به دلیری در مقابل بعثیهای عراقی میشناختند اگر جائی صحبت از دلیری مردان لشگر بود بی چون وچرا نام اکبر بیدرام مزین بود وبس، اصلا میدونید چیه بذارید حرف اصلیمو بزنم این فراموشی بی سابقه در مورد این شخصیت را خفیفه دیگری از سمت خدا عز وجل میدانم به ارواح مقدس امام حسن المجتبی وحضرت علی ابن ابی طالب قسم میخورم که این حرفمو از اعماق وجودم والبته با یقین کامل گفتم واین فراموشی را افتخاری میدانم که از این شهید نسیبم شد خدایا شهید اکبر بیدرام را با شهید ان کرببلا هم مقام کن الهی آمین امروز چه روزی خوبی شد خیلی خیلی شکرا لله حمدا لله .لنهدینهم سبلنا
نفر سوم از سمت چپ
شهید امیر قربانی از مسئولین غیر مستقیم گردان ،یعنی اصلا از من نخواهید که از این ادم چیزی بگم ،اقای مدیر وبلاگ اجازه بده در خصوص این شهید با اخلاص سر فرصت یه خاطره میفرستم .
این دو نفر در عملیات خیبر به مقام شهادت رسیدند .
نفر چهارم شهید حاج محمد علی قوچانی
که من با افتخار کامل در این عکس شانه به شانه ایشان هستم کسی نیست بجز ابر مرد دلاور لشگر مقدس امام حسین ،فرمانده تیپ یکم لشگر که وی نیز در عملیات والفجر 8 به گونه ای خاص که خودش از خدا خواسته بود در منطقه سه راهی مرگ (خور عبدالله )فاو به ارزوی دیرینه اش رسید .(شهید حاج محمد علی قوچانی سر سپهسالار (امیر حاج حسین خرازی فرمانده لشگر امامحسین )بازهم قول میدهم تا از نحوه شهادت ایشان برایتان خاطره ای بفرستم .
ازاینکه عکس مرا در اینجا ودقیقا بعد از تغییر نام وبلاگ گذاشتید ضمن جالب بودنش لازمست تشکر بویژه از شما وسایر دوستانی که زحمت ارسال عکس مرا در این زمان برای شما داشته اند بجا اورم پس بازم میگم بسیار ممنونم از جانب خدا که با لطف خفیه اش مرا در خط مقدم این وبلاگ تازه نام گرفته قرار داد .
در نهایت بیاد همه شهیدان عزیز مخصوصا شهرستان خوانسار از شما خواهش میکنم اگر چنانچه مایلید برای فرو کش کردن پیامهای ناسزا سریعا به اصل کارتان بپردازید. ای کاش برای تغییر مجدد نام وبلاگ(به شاهدان خوانسار که از نظر من بسیار جالب هست )پستی را مینوشتید که حساسیت واحتمالا تشبثی ویا احیانا سوئ تفاهمی بوجود نمیامد (امیدست که منظورم را خوب رسانده باشم ).