رکورد دولت های نهم و دهم در مفاسد اقتصادی( دکتر خوش چهره)
فکر کنم آقای دکتر خوش چهره را همه می شناسید. همان شخصی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 به نمایندگی از طرف آقای احمدی نژاد با آقای دکتر نوبخت به نمایندگی از آقای هاشمی رفسنجانی در یک مناظره اقتصادی منجر به افزایش آرای آقای احمدی نژاد و کاهش چشمگیر آرای آقای هاشمی شد. دکتر خوش چهره بعداً به دلیل عملکرد سوال برانگیز احمدی نژاد در حوزه اقتصاد به مخالفان او پیوست مطلب زیر آخرین تحلیل ایشان در مورد مباحث اقتصادی است:
متاسفانه ما شاهد انفجار اطلاعاتی هستیم که به دنبال آن نارساییهای سیاسی در حوزه نظارت، کنترل و تصمیمگیری در هشت سال گذشته را نشان میدهد که این نارساییها در نهایت خود را به مظاهری مثل اختلاس یا مفاسد اقتصادی با رقمهای غیر قابل تصور نشان میدهد.
از آنجاییکه کنترل، هدایت، برنامهریزی و تصمیمگیری درباره این موضوع بر عهده دولت است همگی انگشت اشارهشان را به سمت دولت میگیرند. البته از سوی دیگر مجلس شورای اسلامی هم طبق قانون اساسی نقش برجستهیی در حوزه نظارتی دارد و مجلس شورای اسلامی هم باید بر منابع و امکانات دولت نظارت لازم را داشته باشد.
دولتها درباره لوایح بودجه که وقایع اقتصادی آینده کشور را رقم میزند تنها به مجلس پیشنهاد میدهند اما این مجلس است که این پیشنهادات را به قانون تبدیل کرده و نحوه هزینه کرد دستگاههای دولتی را روشن میکند. در نتیجه درباره ضعفهای کنترل و نظارتی تنها دولت نیست که مقصر است بلکه هر سه قوه در این مورد وظیفه دارند.
نظام پولی و مالی کشور، نحوه اعطای تسهیلات بانکی و ارزی همگی باید مورد نظارت قرار بگیرند چراکه همگی این موارد به اموال عمومی باز میگردد و قادر است ثروتمندهای نوظهوری در کشور ایجاد کند. یکی دیگر از دلایل به وجود آمدن مفاسد اقتصادی در کشور وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی است.
پس از انقلاب دولتهای مختلفی با تابلوها، شعارها و سلایق مختلف روی کار آمدند اما کارکرد همگی آنها در حوزه اقتصادی تقریبا مشابه بوده و در همگی آنها وابستگی به نفت کاملا مشهود بوده است. البته رکوردشکنی در این مورد به دولتهای نهم و دهم باز میگردد. متاسفانه دولتها همگی دخل و خرجشان را با درآمدهای نفتی انجام میدهند و این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته 98 درصد درآمدهای دولت از مالیات است.
البته این موضوع به معنای فشار مالیاتی به مردم نیست بلکه دولتها در کشورهای توسعه یافته همچون بخش خصوصی فعالیت اقتصادی برایشان مهم است. عدم وابستگی به تولید ملی در دولتها باعث شده است که نوعی خودکامگی در رفتارها و سیاستهایشان وجود داشته باشد. به عنوان مثال 10سال پیش رقم یک فساد اقتصادی نزدیک به چند ده میلیارد تومان بود اما با درآمدهای افسانهیی 800 میلیاردی دولت رقم فسادهای اقتصادی هم جهش پیدا کرد و به فساد اقتصادی سه هزار میلیارد تومانی رسیدیم.
هرچند که هنوز ارقام ناگفته دیگری هم از اینگونه فسادها وجود دارد اما رکوردشکنی در این مورد به دولتهای نهم و دهم باز میگردد. نظام جمهوری اسلامی سرمایهیی به نام «مردم» دارد که باید از هرگونه فرصتی که موجبات بیاعتمادی مردم را فراهم میکند جلوگیری کند. مردم باید نسبت به توانمندی و کارآمدی دولتها اعتماد کافی داشته باشند و نظام باید در جهت بازسازی اعتماد مردم نیز اقدام بکند.
این روزها نیز متاسفانه مسابقهیی از سوی افراطیون صورت گرفته است که پیرو آن افراطیون برای دادن برخی اطلاعات درباره مفاسد اقتصادی که برخوردی هم برای مقابله با آنها صورت نمیگیرد با یکدیگر رقابت میکنند. مردم نیز با رسیدن این اطلاعات به آنها دچار بهت و شوک و در نتیجه نسبت به دولت نیز بیاعتماد میشوند.
البته این موضوع به معنای عدم برخورد با مفسدان اقتصادی نیست بلکه باید با خاطیان این موضوع پس از تشخیص جرمشان برخوردهای محکمی با آنها صورت بگیرد اما نحوه اطلاعرسانی به مردم باید درست باشد. در نتیجه باید تاکید کرد که هر سه قوه درباره کنترل مفاسد اقتصادی نقش دارند.
به عنوان مثال در مجلس هفتم رییس منتخب برای دیوان محاسبات فردی بود که خود متهم به فساد اقتصادی بود که بعدها هم معاون رییسجمهور شد. متاسفانه به صورت کلی در دولتهای نهم و دهم شاهد بودیم که در مسوولیتها افراد دچار ضعفهای مدیریتی فراوانی بودند یا اینکه سلامتهای اقتصادی لازم را نداشتند که بتوانند در این پستها قرار بگیرند و در نتیجه موجب بروز فساد در ردههای پایینی میشود.
البته که در این سالها تحریمها نیز در به وجود آمدن مفاسد اقتصادی نقش داشتهاند اما سیاستها و تصمیمهای نادرست و عدم انتخاب مدیران شایسته باعث شد که در نهایت منافع باندی و جناحی به منافع ملی ارجحیت پیدا کرده و شاهد افت محسوس در کارآمدی مدیران باشیم. باید در انتخاب مدیران دقتهای لازم صورت بگیرد تا در آینده از تکرار چنین مشکلاتی جلوگیری شود وگرنه دولت یازدهم نیز به دام چنین مشکلاتی میافتد.
• ریاست جمهوری بعد از احمدی نژاد کار بسیار سختی است. احمدی نژاد عملا دولت را بین مردم و علی الخصوص بین توده های محروم و مستضعف جامعه آورد و تلاش هشت ساله فراوانی کرد تا ضمن کاستن از فاصله دولت و مردم، چهره واقعی از یک نظام اسلامی را به مردم نشان دهد. دیدارهای مردمی، سفرهای استانی، پاسخگویی های سریع به کوچکترین درخواستها و نامه های مردم از دورترین نقاط کشور، از اقداماتی بود که ضمن بالا بردن توقع مردم از دولت، شاید کار ریاست جمهوری را برای هرکسی که بعد از احمدی نژاد قصد ریاست جمهوری داشت سخت میکرد * *** ***** **** **** *** ** ** ***** *** ****** ** ** ** **** ******* * ***** ******* *** ** *** ** **** **** ** ****
• احمدی نژاد با فحش خوری که داشت افراد و رسانه های ولایتمدارتر از ولی فقیه را تحمل کرده آنها را برای دولت آینده جسور ساخته و ازآنجائیکه انتقاد از تحمل حسن فریدون خارج است و به منتقدین ... بیسواد ،افراطی...بستن سایت نکات پرس و هفته نامه یالثارات،وطن امروز...عقب گرد در کارهای مثبت دولت عدالت،گفتن دروغ خزانه خال سیلوی خال ... و از طرفی آن کسانی که ملیونها دلار پول کثیف را در پولی شوئی خرج رسانه ها برای سر نگونی دولت عدالت می نمودند برای بر پا نگه داشتن دولت کلید نخواهند نمود موجب سقوط زود هنگام وی خواهد شد
• ** ** ***** ****** ** **** ******** ** **** ***** **** ** *** ** *** **** *** **** ** ** **** **** **** ***** *** *** *** *** ***** **** ***** *** ********** *** ** ***** **** ** ** ****** ** ***** **** **** **** **** ** ***** *** ****** *** **** ****
** ************ **** ****** *
• در جنگ سخت با استفاده از ضربه و استقرار ، اجبار حریف است به تن دادن به خواسته های شما است ولی ناپایدار ، و در جنگ نرم حریف اقناع میشود که با شما همکاری نماید .چنانکه اسرائیل بعد از انقلاب اسلامی بخاطر عدم اقناع مردم ، در حفظ سرزمین های اشغالی ناپایدار است وحالت تدافعی دارد
• فوکویاما اعتقاد دارد آغاز هزاره سوم، آغاز عصر هژمونی لیبرال دموکراسی آمریکا بر تمام جهان است ولی انقلاب اسلامی این نظریه را بهم زده است ، قطب قدرتمند اسلام متولد شده است و امام خمینی نه فقط جهان اسلام، بلکه جهان خداباوران را برانگیخته است . روزی فرا میرسد که غربیها در خیابانهای خود با گذرنامه اسلامی رفت آمد کنند
• ما و غرب در عرصه جنگ نرم یک نقطه قوت و ضعف داریم که نقطه قوت ما پیام کوثر است کم گوی و گزیده گوی چون دُِر تا زاندک تو جهان شود پر و نقطه قوت غرب رسانه ابتر است که با صدای کف و هلهله و شیهه اسبهای خود مانع رسیدن پیام اسلام است و هر جا که پیام اسلام رسیده مثلا به لبنان یا غزه و یا الجزایر انقلابی در آنجا بپا شده است . در انقلاب مخملی سبز ،غرب با بیش از 100 رسانه اینترنتی با صدای کف و هلهله و شیهه اسبهای دروغ و تهمت کمبود پیام خود را جبران میکردند . لذا تا زمانیکه غرب این رسانه های جدید اینترنتی و ماهواره ای را از ما نگرفته ما باید از آنها بر علیه خودشان استفاده کنیم که میکنیم .
• برای ایجاد انقلاب مخملی ازیک صیهونیست گیرنده جایزه نوبل در تئوری بازیها هم استفاده شده است