شهدایی با نام علی اکبر، علی اصغر، قاسم، مسلم
شهید اکبر تولایی از خادمین امام حسین در هیئت حضرت ابوالفضل خوانسار بود، به دلیل تخصصی که در سیستم های صوتی داشت همیشه هیئت ابوالفضل از نظر سیستم های صوتی حرف اول را می زد. جالب است در دهه 60 که هیئت ابوالفضل از استاد کریمخانی برای نوحه سرایی محرم دعوت کرد شهید تولایی مسئول سیستم صوتی بود. در سال 1365 که اکبر در عملیات کربلای 5 به همراه سید اکبر صادقی فرمانده گردان امام سجاد به شهادت رسید فقدان ایشان در هیئت کاملاً آشکار بود.
یاد محرم های 8 سال دفاع مقدس بخیر. در آن سال ها من تازه وارد دوران نوجوانی شده بودم. یادم می آید رزمندگان یک هیئت سینه زنی داشتند که روش عزاداری آن ها با هیئت ها متفاوت بود. عزاداری آن ها بسیار بی ریا بود. نمی خواهم هیئت های دیگر را زیر سوال ببرم که هیئت های دیگر نیز نهایت خلوص و بی ریایی داشتند ولی خوب به وضوح من این تفاوت را در آن ها حس می کردم. یادم نمی رود من در سال 1364 13 ساله بودم. چهره افرادی مانند حبیب اله صالحیان، سید اکبر صادقی و دیگر شهدا را در روزهای تاسوعا و عاشورا به یاد دارم. همین هم محلی های خودمان محمود عزیزی و علی مقیمی را نیز به یاد دارم. خدایا گریه های محمود عزیزی در زمان ذکر مصیبت امام حسین و علی اکبر و علی اصغر و حضرت عباس را فراموش نمی کنم.
تفرقه سازی از یاچا شروع گنو، شوخیم بکرت. خوش بحال شما که همژ با شهدا مانوسدین.مثلا این روا همژ یاد همسنگریا و عزاداریا زمان جنگ ادکردین.هاما نسل سومیا خا با خومون جی درگیرمین.
هزه آدمای جورواجور با مدل لباس و می ژل بیخوسته ام ادی، بعضیا خا مث اینکه از مین آرایشگاه بومیدنده عزاداری امام حسین.
خدایا بمبخش، ولی دلم از این چیا ویشتر اسیزو،چژون کرتی بامون گه یادمون واشو اگه کیسریامون لباس قرمز جیغمون وادپوشت امونوات شمر گنو، حالا مین عزاداریا یگ لباسی وادپوشمین گه فریاد زنو خیلی چیا یادمون واشتی.
خوش بحال شما یگ دورانی اخلاص و صداقت بی ریا دون بدی. دلم پر گنو از بنرهای رنگی ، نگام پر گنو از گناه و شک و تردید، دلم بحمرکو از دورنگی، از ظلم، خلاصه ودجوری حمرتیان. داعام بکردین.