شاهدان خوسار(خوانسار)

این سایت با هدف زنده نگاه داشتن یاد و خاطره دلاور مردان دفاع مقدس طراحی شده است.

شاهدان خوسار(خوانسار)

این سایت با هدف زنده نگاه داشتن یاد و خاطره دلاور مردان دفاع مقدس طراحی شده است.

شاهدان خوسار(خوانسار)
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
پیوندها

۳۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

در حالی که کمتر از 20 ساعت به زمان آغاز رای گیری زمان باقی است، تلاش برای انصراف نامزدهای اصولگرا عملا به نتیجه نرسید. شب گذشته در اقدامی غیراخلاقی، پیامکی به صورت گسترده با این مضمون منتشر شد که "ولایتی به نفع قالیباف انصراف داد"، امری که بلافاصله از سوی ستاد ولایتی تکذیب شد و حتی این اقدام غیراخلاقی باعث می شود تا ولایتی به هیچ توصیه ای برای کناره گیری پاسخ مثبت ندهد.

به گزارش آفتاب، از ستاد جلیلی هم خبر می رسد در روزهای گذشته بعد از آن که افرادی از جبهه اصولگرا برای رایزنی با وی برای انصراف به نفع قالیباف حضور یافته اند، برخی اعضای ستاد نظیر رسایی پاسخ های تندی به آنها داده اند؛ هرچند از ابتدا مشخص بود هواداران جلیلی که قالیباف را جزو ساکتین فتنه و تجملگرا و غیرانقلابی می دانند، به هیچ وجه اجازه کناره گیری به وی نمی دهند و تنها به دنبال نامزد خود هستند.

محسن رضایی هم که خود را همواره قربانی بی مهری‌های اصولگرایان می داند و با توجه به اندکی بهتر شدن وضع رایش در مناظرات به ویژه در شهرستانها به هیچ وجه انصراف بده نیست. فعالان ستاد او حتی این امیدواری را دارند که به جای قالیباف، رضایی با روحانی به مرحله دوم صعود کند.

این همه باعث شد تا حسین شریعتمداری که خود را مسوول رسانه ای، ماندن قدرت در دست اصولگرایان می‌داند، با دیدن عدم نتیجه ، این بار خود نامزدهای اصولگرا را به باد حمله و انتقاد گرفت و آنان را مسوول هورا کشیدن به قول خود عوامل آمریکایی فتنه 88 و صهیونیستها و جورج سوروس و مایکل لدین و... خواند.

هرچند صداوسیما شب گذشته با نشان دادن طولانی مدت میتینگ قالیباف در میدان فلسطین، تلاش کرد خط اجماع بر قالیباف را به بدنه اصولگرایان بدهد و این امر با اعتراض شدید رجانیوز و هواداران جلیلی مواجه شد، اما وضعیت عدم اجماع اصولگرایان در این دوره، از سال 84 به شدت بدتر است.

در آن زمان اولا عدم اجماع در هر دو طرف بود: یک طرف قالیباف، احمدی نژاد و لاریجانی و طرف دیگر معین و کروبی و البته هاشمی هم در انتخابات حضور داشت. با این حال از روز چهارشنبه، از یک سو سایت بازتاب با اشاره به "سونامی احمدی نژاد" به رشد وی اشاره کرد و از سوی دیگر خط لازم به کانون های رای ساز اصولگرایان داده شد تا بدون انصراف عملا رای ها به طرف احمدی نژاد سمت و سو بگیرد. اما در این دوره حتی گفته می شود از دو ارگان مهم حکومتی یکی به قالیباف و دیگری به جلیلی گرایش دارد و حمایت جامعه مدرسین و راست سنتی از ولایتی هم باز این تفرقه را بیشتر کرده است.

از سوی دیگر موج صعود روحانی که تحت تاثیر انصراف عارف و حمایت خاتمی و هاشمی است، تا حدی موج برآمده از ماجرای ثبت نام هاشمی را تقویت کرده و حتی تا شهرهای کوچک هم رفته است.

به عنوان نمونه مشاهدات خبرنگار ما از رشت، لاهیجان، ‫انزلی، ‫رودسر، ‫لنگرود، ‫فومن، ‫کوچصفهان، ‫کیاشهر، خوانسار، گلپایگان، داران، فریدونشهر، نجف آباد و خمین نشان می دهد آرا به صورت ناگهانی به سمت روحانی برگشته است. به گزارش افراد حاضر در خوانسار عصر روز چهارشنبه موج ایجاد شده از حمایت آقایان خاتمی و هاشمی در شهر خوانسار به حدی چشمگیر بوده که به تجمعی خودجوش در ستاد مرکزی آقای روحانی منجر شده است. این در حالی است که در این شهر مذهبی اصول گرایان دارای  تشکیلاتی قدرتمند حول محور امام جمعه شهر هستند.

از قم هم خبر می رسد که با وجود قوی بودن هواداران جلیلی در این شهر، در نظرسنجی دیروز صداوسیما در این شهر روحانی رای اول را آورده است. این در حالی است که در انتخابات های گذشته هم (چه در مورد خاتمی و چه احمدی نژاد) فردی که در قم بیشترین رای را آورده در کشور هم رییس جمهور شده است.

در این شرایط در حالی که تا پیش از این اصولگرایان نگران به دور دوم رفتن انتخابات از ترس به میدان آمدن رای های خاموش در مرحله دوم به سود روحانی بودند، اکنون اصلاح طلبان باید تلاش کنند کار را در مرحله اول تمام کنند تا در مرحله دوم از اجماع اجباری نامزدهای اصولگرا شکست نخورند؛ امری که تلاش شدید در ساعات باقی مانده برای به میدان آوردن قهر کرده ها با صندوق را می طلبد.


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۲۲
محله پایتخت

روزنامه کیهان: در میان عکس‌ها و تصاویری که از دوران قاجاریه در دست است، و در مطبوعات و کتاب‌های تاریخ به چاپ رسیده، تصاویری دیده می‌شود که در آن پادشاه یا یکی از شاهزادگان قاجار در حالی که تفنگ شکاری در دست دارد پای خود را روی بدن یک آهوی شکار شده گذاشته و با زبان بی‌زبانی، مهارت خویش را در شکار آهوی تیزپا به رخ می‌کشد! اما به نوشته برخی از وقایع‌نگاران، واقعیت آن است که گماشتگان و اطرافیان شاهزاده قاجار، آهوی تیزپا را با گستردن دام شکار کرده و برای شاهزاده آورده‌اند تا جلوی دوربین عکاس‌باشی دربار ژست بگیرد و قمپز در کند که بعله، آهوی تیزپا را فرزند قبله عالم! شکار فرموده‌اند!

وقتی نامزدهای محترم اصولگرا برای خود احترام بیشتری از گفتمان اصولگرایی قائلند و با بی‌تدبیری غیرقابل توجیه از وحدت روی یک کاندیدا خودداری می‌کنند به طور طبیعی و غیرقابل تردید، رودخانه خروشان آراء اصولگرایان به چند «نهر» تبدیل می‌شود که مدعیان اصلاحات را برای پریدن از روی آن به طمع می‌اندازد. در این حالت نامزدهای اصولگرا چه بدانند و بخواهند و چه ندانند و نخواهند، در نقش همان اطرافیان مورد اشاره ظاهر شده‌اند و آهوی تیزپای اصولگرایی را به دام انداخته و برای پُز دادن و قمپز در کردن به شاهزاده قاجار هدیه کرده‌اند. درک این واقعیت به ذهن پیچیده و ژرف‌اندیش نیازی ندارد و از جمله قضایای بدیهی است که به قول اهل منطق، فقط تصور آن، باعث تصدیق خواهد بود و تعجب‌آور
- بخوانید تاسف‌آور- است که چرا نامزدهای محترم اصولگرا به این نکته بسیار بدیهی توجه نمی‌کنند؟! کجای این قضیه قابل تردید است و یا کمترین ابهامی دارد؟! آیا نمی‌بینید که وطن‌فروشان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 در باشگاه مدعیان اصلاحات کباده می‌کشند و نامزد آنها به حضور و حمایت این عده که در فتنه 88 آشکارا نقش ستون پنجم دشمن را بر عهده داشتند و از جرج سوروس صهیونیست، تیموتی اش، مایکل لدین و... دستورالعمل می‌گرفتند، افتخار هم می‌کند؟!

شاید نامزدهای اصولگرا- که از ارادت نگارنده به خود باخبرند- از این سخن ابرو درهم کشیده و عصبانی شوند و شاید هم شانه به بی‌اعتنایی بالا انداخته و زیر لب زمزمه کنند که «این چه حرفی است»؟! ولی واقعیات غیرقابل انکار را با ابرو درهم کشیدن نمی‌توان انکار کرد. شما عزیزان، به نمایندگی از اصولگرایان وارد صحنه شده‌اید بنابراین گفتمان اصولگرایی که ترجمان دیگری از گفتمان امام و انقلاب و رهبری است، به امانت در دست شماست و می‌دانید و می‌دانیم که هیچیک از شما برادران عزیز و بزرگوار مالک آن نیستید!... آیا این رسم امانتداری است که هر کدامتان تکه‌ای از آن را در دست گرفته و به سوی خود بکشید؟!

به یقین ماجرای عبرت‌انگیز و درس‌آموز آن دو زن را شنیده‌اید که هرکدام ادعای مادری کودکی را داشتند و هنگامی که حضرت امیر علیه‌السلام، پس از آن که نصیحت و انذار را بی‌تاثیر دیدند، به تدبیر- و نه در مقام عمل- فرمودند شمشیری بیاورید تا سهم هریک را بدهم! آن که مادر واقعی بود، دست از ادعا کشید و حضرت، کودک را به او سپرد. آیا این ماجرا فقط برای نقل در کتاب‌ها و یا استناد در سخنرانی‌ها و خطابه‌هاست؟! مگر نمی‌بینید که با اصرار بر حضور خود، آراء پرشمار اصولگرایان بی‌شمار را تکه‌تکه می‌کنید؟!... خودتان بفرمائید که در این میان مادر واقعی کیست؟! و چگونه قابل شناسایی است؟!

شما بزرگواران، نماینده همان توده‌های عظیم مردم اصولگرا هستید که به قول امیرالمؤمنین علیه‌السلام «نمی‌بارند، مگر آن که سیل به راه می‌اندازند»... سد راه این سیل نشوید زیرا بیم آن است که خدای نخواسته با این سیل بروید!

حسین شریعتمداری




این هم یک نوع تبلیغات برای یکی از کاندیداها

abdolvahedh mirzazadeh-12.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۴۰
محله پایتخت

تحریف سخنان روحانی توسط قالیباف

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۱۸ ب.ظ
قالیباف در سخنانی در اهواز با اشاره تلویحی به دکتر حسن روحانی گفت: حداقل فرهنگ کدخدای خودتان را بپذیرید!

به گزارش پایگاه جامع انتخابات ایران، به نقل از بهار؛ نامزد یازدهمین دوره ریاست جمهوری ابراز داشت: در دولت‌ها روحیه و فرهنگ فراموش شد، روحیه جهادی که به برکت خون شهدا به ثمر نشست، شهدایی که خونشان در زمین داغ همین خوزستان ریخته شد و ما همیشه مدیون آنها خواهیم بود. اما عده‌ای تلاش کردند حتی این فرهنگ را از مجموعه مدیریت و جامعه دور کنند. این ضعفی بود که در گذشته وجود داشت. شهید چمران گفت وقتی شیپور جنگ زده شد ، فرق بین مرد و نامرد مشخص می شود. آن روزها سیاست زدگانی در دوران دفاع مقدس هرگز به جبهه نیامدند و به تعبیر شهید چمران در صف نامردان ایستادند .آنها می‌آمدند، ما را بدرقه می‌کردند و به ما توصیه فرهنگ جهاد و شهادت می‌کردند؛ ما یادمان نرفته است که آنها را یک بار در خط مقدم شلمچه، طلاییه، بوستان، سعیدیه، فکه، اروند و بهمن شیر و ... ندیدیم. 

وی بدون نام بردن از شخص یا اشخاصی مدعی شد: این افراد هیچ وقت حتی تا پشت خط هم نیامدند! من امشب باید بگویم که اگر آنها یک وقت‌هایی هم آمدند، می‌آمدند تا با لباس رزمندگی عکس بگیرند، آن هم در امیدیه و نه در جایی که خانواده، زن و فرزند شما در هویزه زیر توپ و تانگ دشمن می‌ایستادند و مبارزه می‌کردند. این مردم با غیرت تیر زدند و زیر خمپاره ایستادند. مردم و عشایر خوزستان و بختیاری بدون نان و آب در این مناطق جنگی ایستادند و جنگیدند، اما آنها تنها آمدند و عکس گرفتند و رفتند. حالا ما باید به آنها جواب دهیم چرا رزمنده هستیم و جبهه رفته‌ایم؟ وی تاکید کرد: حداقل شما که معتقدید آمریکا کدخدای دنیاست، اگر فرهنگ اسلام و جهاد و شهادت را قبول ندارید، همان فرهنگ کدخدای خود را بپذیرید...!

گفتنی اینکه قالیباف تعمدا سخنان آقای روحانی را برای تخریب او  تحریف کرده است زیرا روحانی در آخرین مصاحبه‌اش توضیح داد که آمریکا کدخدای اروپایی‌هاست اما شهردار پایتخت که حالا با موج جدید روحانی احساس خطر جدی کرده به تحریف سخنان او و تخریبش متوسل شده است.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۱۸
محله پایتخت

کاریکاتور نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۱۴ ب.ظ

توضیح این که کاریکاتور آقای روحانی به دلیل منع قانونی کشیدن کاریکاتور افراد ملبس به لباس روحانی کشیده نشده نه به دلیل این که مدیریت سایت حامی روحانی است. این هم از نقطه ضعف های روحانی است که در صورت انتخاب سایت ها و روزنامه ها نمی توانند کاریکاتور آن را له تصویر بکشند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۱۴
محله پایتخت

محمدرضا عارف، نامزد اصلاح‌طلب ریاست جمهوری، با انتشار بیانیه‌ای دلایل کناره‌گیری از انتخابات ریاست‌جمهوری را توضیح داد. معاون اول دولت اصلاحات مشارکت مردم در انتخابات را خواستار شد.

متن کامل این بیانیه به نقل از روزنامه بهار در ادامه می‌آید:

به نام او
مردم عزیز ایران!
برخود لازم می‌دانم برای پاسخگویی به پرسش‌های بی‌شمار شما عزیزان درباره چرایی آمدن و چرایی کناره‌گیری خود در جریان یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری توضیحاتی ارائه کنم.

بعد از انتخابات سال 88، برداشت من بر این بود که دو چراغ رو به خاموشی رفته است؛ چراغ عقلانیت در بخشی از بدنه اجرایی و چراغ امید در بخشی از بدنه جامعه. بعضی از فعالان سیاسی، از جمله اصلاح‌طلبان و تحول‌خواهان، امید خود را از دست دادند و گوشه‌گیری را بر میدانداری ترجیح داده بودند. فعالیت‌های حزبی ورسانه‌ای و حلقه‌های همفکری و همکاری رو به زوال می‌رفت؛ زیرا با خود می‌گفتند فایده‌ای بر این هم‌اندیشی و همکاری مترتب نیست.

اما من و همراهانم اعتقاد داشتیم و تصمیم گرفتیم که فعالانه در عرصه اجتماعی و سیاسی حضور داشته باشیم. در کنار دیگر فعالیت‌هایم در سازمان‌های مردم‌نهاد، بنیاد دیگری را نیز تاسیس کردیم. نه‌تنها نامش را امید که مرامش را نیز امید برگزیدیم تا در آن وانفسای ناامیدی، یادآوری کنیم که امید کلید گذر از شب‌های تاریک به صبح روشن فرد‌است و رسالت آن بنیاد را این‌گونه تعیین کردیم: حاکمیت اخلاق و عقلانیت بر کشورداری؛ دو نیازی که سخت در آن روزها به‌چشم می‌خورد.

گذشت و زمان به سال 1392 نزدیک‌تر می‌شد. جمع‌بندی مشاوران و همراهان من این بود که دیگر سکوت شایسته نیست؛ گوشه‌گیری و عقب‌نشینی دیگر جایز نیست. این مسئله با افراد مختلفی مطرح شد، اما فضای دلخوری، ناامیدی و عدم مشارکت چنان سنگین بود که نمی‌شد کاری کرد.

بنابراین تصمیم گرفتم پس از سال‌ها سکوت، فریاد مطالبات اصلاح‌طلبانه باشم. البته شخصیت و منش‌ام رسانه‌ای نبود، اما چاره‌ای نداشتم جز این‌که وارد میدان شوم. در آن ایام من دو هدف را همزمان پیگیری می‌کردم؛ هدف اول من دمیدن امید به بدنه جامعه بود که «می‌شود» و «می‌باید» کاری کرد و هدف دوم من، فعال‌کردن پتانسیل بزرگ اصلاح‌طلبی.

گفتمان خود را «معیشت، منزلت، عقلانیت» انتخاب کردم. معیشت یعنی هرکسی باید خانه‌ای، خانواده‌ای و منبع درآمدی داشته باشد و از آموزش و سلامت بهره‌مند باشد. منزلت را به‌دلیل مشی اصلاح‌طلبانه‌ام انتخاب کردم، یعنی شخصیت و کرامت انسان‌ها مهم است فارغ از نژاد، قوم و مذهب؛ یعنی همان‌گونه که نسبت به تمامیت ارضی کشور حساس هستیم، باید نسبت به شرافت و آبروی تک‌تک انسان‌ها نیز حساس باشیم، ولو زندانیان و تبعیدیان. عقلانیت یعنی نظام کشورداری باید بر مدار تدبیر و خرد جمعی قرار گیرد؛ یعنی به جای نزدیک‌بینی، خیالبافی، تک‌روی، افراط‌و‌تفریط باید آینده‌اندیشی، واقع‌گرایی، اعتدال و تفاهم حاکم باشد.

آمدم تا دوباره تفکر اصلاح‌طلبی را احیا کنم.

آمدم تا از عملکرد، مشی و‌منش اصلاح‌طلبی دفاع کنم.

آمدم تا بگویم اصلاح‌طلبی می‌تواند معیشت و منزلت مردم را تامین و تضمین کند.

آمدم تا بگویم مردم! درمان تمام دردهای شما امید و اخلاق و عقلانیت است.

فریاد امید، اخلاق و عقلانیت در کوهستان جامعه پیچید و پژواک آن مردم را به‌وجد آورد.

از همان روزها یک راهبرد را در پیش گرفتم و آن همگرایی و اجماع در جبهه اصلاح‌طلبان بود. گفته بودم که براساس مشی اخلاقی و فرهنگی‌ام، اگر خاتمی و هاشمی بیایند من با آن‌ها رقابت نمی‌کنم؛ همچنین معتقد بودم باید بین نامزدهای منسوب به اصلاح‌طلبان نیز اجماع صورت بگیرد. تعهد خود را بارها اعلام کرده بودم که به هر اجماعی با محوریت خاتمی تمکین می‌کنم.

شرایط به‌گونه‌ای پیش رفت که به‌طور طبیعی من تنها نامزد باقیمانده از اصلاح‌طلبان شدم، اما جبهه اصلاح‌طلبان به این جمع‌بندی رسید که با جبهه اعتدال‌گرایان همراه شود و من نیز در مواجهه با یک تصمیم قرار گرفتم. ماندن یا رفتن؟

زمانی که وارد عرصه انتخابات شدم، برای اولین‌بار منشور اخلاق انتخاباتی را در طول تاریخ سیاسی کشور در 10 بند منتشر کردم. در آنجا پایبند شده بودم به این‌که هدفمان اصلاح‌طلبانه باشد. روش‌هایمان نیز باید اصلاح‌طلبانه باشد؛ یعنی اقدامات و تصمیمات ما به ایجاد گسست در سرمایه‌های اجتماعی، ساختاری و مدیریتی کشور منجر نشود. و متعهد شده بودم که منافع ملی، ثبات کشور و آرامش مردم را فدای منافع کوتاه‌مدت سیاسی خود و دیگران نکنم و براساس همان منشور اخلاقی تصمیم به رفتن گرفتم.

آمده بودم تا فریاد اخلاق و اتحاد سر دهم.

رفتم تا نشان دهم که شجاعت هزینه‌کردن از خود برای اخلاق و اتحاد را دارم.

آمده بودم تا بگویم پیشرفت در گرو تصمیم و خرد جمعی است.

رفتم تا خواست فردی را در پای تصمیم و خواست و خرد جمعی قربانی کنم.

آمده بودم تا تفکر اصلاح‌طلبی را یک گام به پیش ببرم.

رفتم تا به مردم نشان دهم اصلاح‌‌طلبی به سطح بالاتری از بلوغ دست یافته است.

ایران ما به از‌خودگذشتگی و مبنا‌قرار‌گرفتن خرد جمعی نیازمند است. رییس‌جمهوری‌شدن هنر و هدف، نبوده و نیست. هدف نهایی دستیابی به زندگی آبرومندانه و شرافتمندانه برای همه ایرانیان است و من برای این هدف حاضر بودم از همه‌چیزم بگذرم.

مردم عزیز میهنم! رای تک‌تک شما مهم است. هرکسی ایران را دوست دارد و برای سربلندی ایران نگران است، باید از حق مشارکت خود در تعیین سرنوشت کشورمان استفاده کند. مطمئن هستم که حرف اول و آخر را مردم خواهند زد. من نیز چون قطره‌ای از این دریای خروشان با شما خواهم بود. تاکنون ثابت کرده‌ام که به همه تعهداتم پایبندم. می‌خواهم در انتها آخرین تعهدم را بدهم: من همیشه با شما خواهم ماند و در اولین قدم همانند شما به اصلاح‌طلبی، عقلانیت و اخلاق رای می‌دهم.

ارادتمند شما، محمدرضا عارف 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۰
محله پایتخت

چرا خاتمی از روحانی حمایت کرد؟

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۳۳ ب.ظ

«تلاش سیدمحمد خاتمی برای منصرف کردن دکتر محمد‌رضا عارف از عرصه انتخابات و سپس پشتیبانی او از دکتر حسن روحانی، هر چند در فضای سیاسی این روز‌ها غیر‌منتظره نبود اما پدیده‌ای قابل ملاحظه است. واقعا چه انگیزه ای خاتمی را به این تصمیم سیاسی رساند؟

پاسخ به این سوال را باید در مشی اصلاح‌طلبانه رئیس‌جمهور سابق جستجو کرد. او به تمام معنا یک رفرمیست است. در ادبیات سیاسی سالهای اخیر سعی فراوانی‌ شد که اصلاح‌طلب به معنای «ضداصولگرا» جا بیفتد. در گرماگرم انتخابات دوم خرداد 1376 و چند سال پس از آن ( به ویژه در دوران مجلس ششم) این تعریف درست بود. شاید سیدمحمد خاتمی هم بدش نمی‌آمد که این تعریف، مصطلح و رایج شود اما کار خیلی زودتر از آنچه او و دوستانش تصور می‌کردند از دست در رفت و اصلاح‌طلبی روی ریل قطارتندروی به حرکت درآمد و از آن مفهوم ساختارشکنی مستفادگردید.

صرف‌نظر از مواضع سال‌های اخیر خاتمی، به‌نظر می‌رسد او از یک سال قبل که در انتخابات مجلس شرکت کرد، به دنبال بازتعریف «اصلاحات» و بازگرداندن آن به «رفرمسیم» است. رفرمیسم به دنبال تغییر اوضاع است اما با استفاده از روش‌های آرام، مسالمت‌آمیز، تدریجی و دمکراتیک. خاتمی به دنبال چنین شیوه‌ای است.

از سوی دیگر خاتمی، یک سیاستمدار عملگراست و ورودش به بازی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نشان می‌دهد که می‌خواهد عملگرایی را از دالان رفرمیسم عبور دهد تا وضعیتی را که به آن منتقد است، در حد توان اصلاح نماید. با این نگاه، او به جای حمایت از دکتر عارف که در اردوگاه اصلاح‌طلبی است، عبور می‌کند و به سمت نامزدی متمایل می‌شود که هر چند بخش زیادی از نظراتش‌ را قبول ندارد اما از پتانسیل رای‌آوری بالاتری برخوردار است.

مشابه این اقدام در نظام‌های چند حزبی در شرق و غرب دنیا وجود دارد و بازیگران سیاسی تمام تلاششان را به کار می‌گیرند تا اگر نه همه قدرت را، برش‌هایی از آن را مال خود کنند. از نگاه ارزشمدارانه نیز این کنش در کشور ما نمی‌تواند منفی باشد.

در این اوضاع و احوال، حضور نسبتا فعال خاتمی در عرصه انتخابات، از سوی دو جریان که در تضاد شدید با یکدیگر قرار دارند در معرض حمله است. جریان نخست، اپوزیسیون خارج از کشور و عقبه آن در داخل است. این جریان تندرو، انتظار دارد خاتمی به تحریم انتخابات بپیوندد و به همین دلیل، سیلی از ناسزاها و توهین‌ها را از طریق رسانه‌های متعدد و شبکه‌های اجتماعی نثار او کرده است. مخالفان دیگر خاتمی را کسانی تشکیل می‌دهند که نام اصولگرا دارند و معتقدند رئیس‌جمهور پیشین ایران، حق هیچگونه فعالیت سیاسی ندارد، چون از عوامل اصلی فتنه است.

اگر شرایطی را که ترسیم شد در ذهنتان تصور کنید، دلیل حمایت خاتمی از نامزدی حسن روحانی، که صفت "اعتدال" شعار اصلی اوست، قابل توجیه است.»


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۳۳
محله پایتخت


سید محمد خاتمی با صدور پیامی ضمن ستودن احساس مسؤولیت دکتر محمد رضا عارف و ارج نهادن بر تصمیم شجاعانه ایشان مبنی بر ترجیح مصالح کلی بر منافع شخصی و تلاش برای جلوگیری از تشتت آراء و پراکندگی نیروها، رسما اعلام نمود رأی خود را به دکتر حسن روحانی خواهد داد و از اصلاح طلبان و تحول خواهان و وفاداران به آرمان های بلند و مطالبات روشن ملت خواست حضور دکتر روحانی را فرصتی مناسب برای رسیدن به خواست ها و مطالبات خود بدانند.


به گزارش آفتاب، متن کامل این پیام به شرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، دست نیاز به درگاه آفریننده بی نیاز بلند می کنیم و از او می خواهیم که ملت شریف ایران را در این موقعیت خطیر و حساس به انتخابی رهنمون شود که خیر جامعه و کشور در آن است.

جناب آقای دکتر محمدرضا عارف، دانشمندی با باور استوار و بینش روشن که خلوص و شایستگی و توانمندی خود را در همه دوران خدمت و حضور پربرکتش در عرصه های علمی، سیاسی و مدیریتی نشان داده است، بی هیچ چشم داشت، به عنوان و مقام، در اثر احساس مسؤولیت در برابر خداوند و مردمی که خود را وامدار آنان می داند در ساحت انتخابات حضور مبارک یافت و صمیمانه از پایگاه بلند اصلاح طلبی به ترسیم موقعیت حساس کشور و بیان دردها و نیازهای مردم پرداخت و راه حل های عالمانه و مسؤولانه برای گشودن گره ها و خدمت به انقلاب و میهن ارائه داده تا بیش از پیش شایستگی خود را نشان دهد و اصلاح طلبی را در دوران فشارها و تنگناها به خوبی نمایندگی کند. و بالمال نیز با ترجیح مصالح کلی بر منافع شخصی و تلاش برای جلوگیری از تشتت آراء و تفرقه و پراکندگی نیروها ظرفیت ممتاز خود را نشان داد.

اینک در حالی که دیگر فرزند توانمند ملت جناب آقای دکتر حسن روحانی که اهل خیر و خدمت و اندیشه و تدبیر در صحنه است و مواضع استوار خود را که در مسیر خیر و نیاز و مطالبه مردم شریف است به خوبی اعلام کرده است، علاقمندان به کشور و سرنوشت آن و خواستاران تحول مثبت در عرصه حیات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و بین المللی می توانند به انتخابی دست بزنند که به یاری خداوند جامعه را به سوی آینده بهتر رهنمون شود.

  • اینجانب با سپاس فراوان از برادر عزیزم جناب آقای دکتر عارف که بحمدالله موقعیت معنوی بالایی را نصیب خود کرده است و پیروز عرصه اخلاق و ادب و خیرخواهی و اصلاح طلبی است؛ به حکم وظیفه سنگینی که نسبت به کشور و سرنوشت ملت شریف دارم رأی خود را به برادر گرامی جناب آقای دکتر روحانی خواهم داد و از همگان به ویژه اصلاح طلبان و تحول خواهان و خواستاران عزتو سربلندی میهن و وفاداران به آرمانهای بلند و مطالبات روشن ملت می خواهم که با هوشیاری وظیفه مهم خود را در این انتخابات به جا آورند و حضور جناب آقای دکتر روحانی را فرصتی مناسب برای رسیدن به خواست ها و مطالبات خود بدانند؛ باشد که لطف حضرت پروردگار مددکارمان باشد و شاهد نیک بختی ایران و ایرانی باشیم.

سید محمد خاتمی
بیست و یکم خردادماه 1392
۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۱۵
محله پایتخت

نکاتی در مورد انصراف دکتر عارف

سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۴۴ ق.ظ

 

بعد از کش و قوس های فراوان امروز صبح دکتر محمد رضا عارف به توصیه آقای خاتمی از کاندیداتوری انصراف داد. حقیر از شنیدن این خبر خوشحال نشدم. چونکه انتخاب اول من ایشان بود. دکتر عارفی فردی با سابقه اجرایی طولانی، منظم، دقیق و با اخلاق بود. این موضوع از سابقه اجرایی ایشان و همچنین از فعالیت منظم و دقیق ستادهای ایشان به راحتی قابل تشخیص بود. به جرات بگویم من از انصراف ایشان خوشحال نیستم ولی به چند دلیل از آن حمایت می کنم.

1- دکتر عارف درشرایط سختی وارد انتخابات شد و در شرایطی که صدا و سیما به مناسبت های مختلف تصویر آقای خاتمی را شطرنجی و ایشان را از عقبه فتنه معرفی می کرد، به شدت از ایشان و تفکر اصلاح طلبی دفاع کرد. امروز آن جو امنیتی شکسته و با کمترین هزینه اصلاح طلبان به یکی از اهداف خود که بازگشت به فعالیت های اجتماعی است رسیده اند.

2- مناظره آقای دکتر عارف با سایر نامزدهای محترم باعث شفافیت و بر ملا شدن خیلی از مسائل شد. به خصوص مناظره با آقایان جلیلی و قالیباف.

3- وفا به عهدی که آقای دکتر عارف با ملت و آقای خاتمی بسته بود و عمل به آن طی یک روند دمکراتیک کمک زیادی به نهادینه شدن مردم سالاری و اخلاق گرای در طیف اصلاح طلب خواهدشد.

4- طیف وسیعی از اصول گرایان منتقد مانند علی مطهری با انصراف آقای عارف از آقای  روحانی حمایت خواهند کرد ولی اگر آقای روحانی انصراف می داد این طیف از آقای ولایتی حمایت می کردند.

5- بر اساس نظر سنجی ها وضعیت آقای روحانی بهتر بود.

در این شرایط باز شدن جو سیاسی کشور و مشارکت بالاتر هم میهنان دو هدفی است که بنده از آن بسیار خرسند هستم .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۴
محله پایتخت

احتمال کناره گیری جلیلی از انتخابات

دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۴۹ ب.ظ

در آستانه انتخابات، از ستاد حدادعادل خبر رسیده که «برخی بزرگان برای کناره‌گیری سعید جلیلی تلاش‌هایی آغاز کرده‌اند و او نیز در این زمینه استدلال‌های بزرگان را پذیرفته است.» نمایندگان حاضر در ستاد سعید جلیلی خبر را تکذیب می‌کنند.

با این حال صادق زیباکلام، تاکید دارد که حضور ضعیف جلیلی در مناظره‌های اخیر موجب ریزش آرای او شده و طرفداران رادیکال او را ناامید کرده است. این تحلیلگر سیاسی معتقد است: «در فرصت پایانی، گزینه دیگری برای طیف‌های رادیکال اصولگرا باقی نمانده. نه انصار حزب‌الله و نه آیت‌الله مصباح یزدی و جبهه پایداری نخواهند توانست در این زمان کوتاه روی فرد دیگری سرمایه‌گذاری کنند و بدون شک قالیباف، ولایتی، رضایی و حدادعادل نیز گزینه مورد نظر آنان نخواهند بود.»

حضور سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی و مسوول مذاکره‌کننده پرونده هسته‌ای در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم حاشیه‌های فراوانی ایجاد کرده است.

برخی معتقدند اگر او نامزد ریاست‌جمهوری نبود، این‌همه رازهای مگوی انرژی هسته‌ای و نشست‌های پنهانی رو نمی‌شد. اما آنطور که زیباکلام تحلیل می‌کند: «اصولگرایان تندرو، گزینه دیگری جز جلیلی ندارند، جلیلی فتوکپی احمدی‌نژاد است، اما فتوکپی‌ای ناقص. او نفوذ کلام، سخنوری و مدیریت و توانمندی‌های احمدی‌نژاد را ندارد و این فقدان‌ها به‌ویژه در آخرین مناظره، بیش از هر زمان دیگری مشخص شد.»

مجتبی توانگر، سخنگوی ستاد حدادعادل به «ایسنا» گفته است: «برخی بزرگان، رایزنی‌هایی با آقای جلیلی برای کناره‌گیری آغاز کرده و او نیز در این زمینه استدلال‌های بزرگان را پذیرفته است.» او تاکید دارد: «حدادعادل تا پایان رقابت‌های انتخاباتی در صحنه حضور خواهد داشت و به نفع هیچ نامزدی کناره‌گیری نخواهد کرد. کسانی اخبار انصراف حضور آقای حدادعادل را مطرح می‌کنند که منافع خود را با حضور ایشان در خطر می‌بینند.»

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۴۹
محله پایتخت

از حدیبیه تا تهران

يكشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۱۹ ب.ظ

مذاکرات هسته‌ای ، موضوع محوری و مناقشه‌برانگیز سومین مناظره نامزدهای ریاست جمهوری بود. در میان هشت کاندیدای موجود، سعید جلیلی و حداد عادل معتقد بودند که مقاومت و سازش‌ناپذیری، بهترین راه در ادامه مذاکرات هسته‌ای ایران و کشورهای 1+5 است. در دیگرسو، حسن روحانی و محمدرضا عارف و علی اکبر ولایتی و محسن رضایی، بر لزوم تعامل و سازش عقلایی با جهان غرب تاکید داشتند تا مردم ایران بیش از این متحمل فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم‌های خارجی نشوند؛ فشارهایی که بخش قابل توجهی از آنها، به گفته همه شخصیت‌های سیاسی کشور، ریشه در سیاست هسته‌ای کنونی دارد.

مفهوم سازش در فرهنگ سیاسی ایران، مفهومی با بار معنایی منفی است. سازشکار در ادبیات سیاسی جامعه ایران، از گذشته‌های دور تا به امروز، کم و بیش به عنوان یک دشنام سیاسی به کار رفته است.
 ماروین زونیس در کتاب "روانشناسی نخبگان سیاسی ایران"، به این نکته می‌پردازد که "سازش" در فرهنگ سیاسی ایرانیان، بار معنایی مثبتی ندارد.
زونیس با انتخاب 3000 نفر از افراد مستقر در لایه‌های گوناگون ساختار قدرت در رژیم شاه، مطالعه‌ای عینی را بر روی نخبگان سیاسی جامعه ایران در دوران پیش از انقلاب انجام داد.

او در این مطالعه به نتایج گوناگونی درباره نخبگان و فرهنگ سیاسی جامعه ایران رسید. بار منفی مفهوم سازش در بین نخبگان سیاسی جامعه ایران، یکی از این نتایج بود.

اگر به این نکته توجه کنیم که پس از مطالعه زونیس، رژیم شاه با انقلاب سرنگون شد و یکی از دلایل انقلابیون برای سرنگونی رژیم شاه، سازشکاری شاه در برابر جهان غرب بود، می‌توانیم حدس بزنیم که پس از انقلاب اسلامی، بار معنایی مفهوم سازش نه تنها کاسته نشده، بلکه تقویت هم شده است.

شعارهای مردم و مسئولان انقلابی نیز در همان دهه اول انقلاب، یکی از مبانی تشدید فرهنگ سازش‌ناپذیری در جامعه ایران شد.

در این میان برخی کاندیداها مقاومت/سازش‌ناپذیری و اسلام ناب محمدی تاکید زیادی می‌ کنند و مسائل سیاست خارجی را به گونه‌ای تبیین می‌کنن که گویی سازش‌پذیری، مصداق انحراف از اسلام ناب محمدی است.

اما آیا واقعاً سازش‌ناپذیری و مقاومت تحت هر شرایطی و به هر قیمت ممکن، نشانه تبعیت از سیره رسول الله (ص) و پای‌بندی به اسلام ناب محمدی است؟

ماجرای صلح حدیبیه، به خوبی نشان می‌دهد که سازش‌ناپذیری مطلق، مطلقاً با سیره سیاسی پیامبر گرامی اسلام تناسب و تطابقی ندارد.

پیامبر و یارانش در سال ششم هجری، از مدینه عزم مکه کردند تا به زیارت خانه خدا بروند. مخالفت قریش با ورود مسلیمن به مکه در کنار تقویت تدریجی اسلام تا آن زمان، منجر به انقعاد پیمان صلح حدیبیه شد که بر اساس آن، مسلمانان اجازه یافتند سال آینده برای انجام مراسم حج راهی مکه شوند.

عملکرد پیامبر در جریان مذاکرات مربوط به انعقاد این پیمان، مصداق بارز "کوتاه‌آمدن در برابر دشمن" بود ؛ سازشی که با هوشمندی سیاسی عمیقی همراه بود. پیامبر پیش از حرکت به سوی مکه، به یارانش وعده زیارت خانه خدا داده بود ولی وقتی دید تنها راه عقد قرارداد صلح این است که سال آینده راهی مکه شوند، بر خواست اولیه‌اش پافشاری نکرد و خواسته قریشیان را پذیرفت و زیارت کعبه را به سال آینده موکول کرد.

در حالی که مشرکان با سخت‌گیری‌هایشان مسلمانان را از مکه بیرون رانده بودند، ولی پیامبر گرامی اسلام در ماجرای حدیبیه، اولاً پذیرفت که تا ده سال آینده، جنگ با مشرکان را کنار بگذارد.
ثانیاً پذیرفت که اگر کسی از مکه و از میان قریش گریخت و به مسلمانان پناه آورد، او را به قریش بازگرداند ولی اگر یکی از مسلمانان به سوی قریش گریخت، قریش موظف به بازگرداندن او نیست.
ثالثاً پذیرفت که بت‌پرستان قریش در انجام عبادات مذهبی خود در مدینه، آزاد باشند.

علاوه بر این‌ها، زمانی که قرار بود متن قرارداد صلح حدیبیه را بنویسند، پیامبر به علی (ع) فرمود قرارداد را با "بسم الله الرحمن الرحیم" شروع کند ولی نماینده مشرکان قریش به این امر اعتراض کرد و گفت: " من که رحمان و رحیم نمی شناسم. همان بسمِکَ اللّهم {به نامت ای خدا} را که همیشه می‌نوشتی بنویس."
پیامبر با این خواسته موافقت کرد و به علی (ع) فرمود: "بنویس بسمک اللهم." این در حالی بود که بعضی از صحابه پیامبر، به شدت با تحقق خواسته نماینده قریش مخالفت کردند و فریادهای اعتراض برکشیدند، ولی پیامبر به سازش‌ناپذیری آنها وقعی ننهاد.

در ادامه، پیامبر این‌گونه به املاکردن متن قرارداد ادامه داد: " این مواد قرارداد بین محمد رسول خدا و  سهیل بن عمرو است." اما نماینده قریش باز اعتراض کرد و گفت: "اگر تو را رسول خدا می‌دانستیم که نه تو را از خانه {خدا} منع می‌کردیم و نه با تو می‌جنگیدیم؛ بنویس محمد پسر عبدالله."

علی (ع) کلمات "رسول الله" را نوشته بود و وقتی پیامبر گفت آن را خط بزن، علی گفت شرم دارد که نام رسول الله را پاک کند. پس پیامبر از علی خواست آن کلمات را به او نشان دهد و خودش واژه مقدس "رسول الله" را حذف تا معاهده صلح با مشرکان منعقد شود و منافع جامعه اسلامی تامین شود.

باری، پیامبر (ص) این همه در برابر دشمنِ مشرک کوتاه آمد تا قرارداد صلح و سازشی منعقد شود که به سود مسلمانان و جامعه اسلامی نوپای مدینه بود.    

پس از انعقاد قرارداد، عمر بن خطّاب که این همه سازش‌پذیری و کوتاه‌آمدن پیامبر در برابر دشمن قریشی را دیده بود، خشمگین به سوی پیامبر آمد و گفت: "مگر تو پیامبر خدا نیستی؟"
 پیامبر گفت: "بله."
عمر گفت: "مگر ما بر حق نیستیم و دشمنان ما بر باطل؟"
 و باز پیامبر جواب مثبت داد.
 عمر گفت: "پس چرا برخلاف عزت دینمان چنین ذلیلانه تسلیم می‌شویم؟"
پیامبر گفت: " من رسول خدایم و از او نافرمانی نخواهم کرد و او مرا پیروز خواهد ساخت."
اما عمر همچنان پافشاری کرد و گفت: " مگر به ما نگفتی باید به زیارت خانه کعبه برویم و دور آن طواف کنیم؟"
 پیامبر گفت: "همین طور است، اما آیا گفتم که امسال این کار را خواهیم کرد؟"
 عمر اعتراف کرد که پیامبر چنین چیزی نگفته بود.
سپس عمر که هنوز خشمش فروکش نکرده بود، به سراغ ابوبکر رفت و همان سوالات را از او پرسید و تقریباً همان جواب‌های پیامبر را از زبان ابوبکر هم شنید. وقتی که پیامبر، عمر و علی و ابوبکر و عبد الرحمن بن عوف را فراخواند تا نامشان را زیر معاهده درج کنند، عمر در سکوتی که هنوز بوی ناخرسندی از آن می‌آمد، معاهده را امضا کرد و رفت.

آیا این همه سازش‌پذیری پیامبر گرامی اسلام در برابر دشمن مذاکره‌کننده، که حتی موجب شد عمر لب به اعتراض بگشاید و این کوتاه‌آمدن و تن به سازش دادن را مصداق ذلت بداند، نباید موجب تجدیدنظر ما در بار معنایی مفهوم سازش شود؟ و مهمتر از این، آیا رویه پیامبر در مذاکره منتهی به صلح حدیبیه، نباید درسی برای مذاکره‌کنندگان سازش‌ناپذیری باشد که اسلاف سازش‌پذیر خود را، که برای تامین منافع جامعه اسلامی در برابر دشمن کوتاه آمده و نرمش نشان داده‌اند، به خیانتکاری و تن به ذلت دادن متهم نکنند و از "دیپلماسی پیامبر" توشه‌ای برگیرند برای دیپلماسی نظام جمهوری اسلامی در مواجهه با دشمنان سرسختی که تحریم‌های وحشیانه‌شان جامعه اسلامی ایران را دچار فشار و تنگناهای جدی کرده است؟ آیا درک معنای تعامل هوشمندانه - که حدیبیه مصداقی از آن است - اینقدر سخت و شگرف است؟!

آیا اگر برخی مدعیان امروزی در عصر رسول الله (ص) می زیستند ، با همین ادبیات امروز ، ساحت قدسی ایشان را به انواع اتهامات نمی آلودند؟!

این رفتار با درایت رسول اکرم(ص) در سال های بعد موجب پیروزی های چشمگیر و گسترش اسلام شد که نتیجه آن اکنون در دنیا مشخص است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۱۹
محله پایتخت